بررسی شخصیت محمد رمان تنگسیر بر اساس نظریه خودشکوفایی کارل راجرز میان رشتهای بین حوزه ادبیات و روانشناسی میباشد که دلیل انتخاب نویسنده از این موضوع حصول به مفهوم و عمق معنی تعالی با اصطلاح خودشکوفایی در همه دوران با تمام فراز و فرودهایش است شکوفایی به معنای یافتن راه و مجال برای بروز قابلیتها استعدادها و توانمندیهای ذهنی و انتزاعی انسان در جهت رسیدن به انسان کامل است پژوهش حاضر علاوه بر تبیین و تشریح مفهوم خودشکوفایی و روشهاو مؤلفههای نیل به تعالی انسان پرداختهایم جامعه آماری در این پژوهش رمان تنگسیر اثر صادق چوبک ۱۳۴۲ است گزینش این رمان بر مبنای انتخاب موردی هدفمند بوده است علاوه بر شخصیت زایر یا زار محمد و شخصیتهای حاشیهای در رمان هم که در تکاپو در این مسیر قرار دارند صحبت به میان خواهیم آورد روش این تحلیل بر اساس پژوهش کیفی از نوع تحلیل محتوا است که طی آن سعی شده است طی تمرکز بر مدل راجرز شخصیتهای خودشکوفا از شخصیتهای معمولی خنثی خودستیز و جامعه گریز مجزا گردد در ادامه تفاوتها و شباهتهای این شخصیت مبتنی بر دیدگاههای این نظریه پرداز با هم مقایسه شده است مهمترین برایند و نتیجه این تحقیق تمرکز بر رسیدن به خودشکوفایی و کنش کامل است که محمد به عنوان شخصیت اصلی این رمان در مواجهه با بنبستهای فردی و اجتماعی و چالشهایی که در این مسیر سر راهشان قرار میگیرد به آن دست مییابد با عبور از نیازهای روزمره و عادتهای کم اهمیت زندگی عادی خود را فراموش کرده و در جهت کمک بلاعوض و بدون چشم داشت از دیگری میکوشند و به انبساط روانی پرواز روحی و علو رفتاری دست مییابند و داد زندگی را میدهند