هر بنگاه تمایل دارد تصمیم تولیدی اش را بر پایه قیمت نسبی (واقعی) محصول تولیدی خود پی ریزی کند. یکی از هزینه های شناسایی شده تورم، ایجاد نوسان در قیمت های نسبی محصولات است که می تواند به تخصیص نامناسب منابع کمیاب اقتصاد منجر شود؛ از اینرو یک دیدگاه در زمینه کاهش نرخ تورم تاکید آن روی کمینه سازی نوسان قیمت های نسبی تولیدات است. تحقیقات تجربی در این ارتباط نشان می دهد که رابطه میان تورم و تغییرپذیری قیمت نسبی تولید می تواند خطی و یا درجه دوم، شکل، باشد (دابوس و کارابالو 2013) . این مطالعه بر پایه داده های سری زمانی ماهانه ایران در سال های 1381 تا 1393 و به کارگیری روش حداقل مربعات معمولی ، رابطه میان تورم و تغییر قیمت نسبی را بررسی می کند. نتیجه برآورد الگوی اقتصادسنجی، وجود یک رابطه درجه دو، میان تورم و تغییرات قیمت های نسبی را نشان داد. از طرفی نرخ تورمی که تغییرات قیمت های نسبی را کمینه می سازد ، حدود 21 درصد است. همچنین با بکارگیری الگوی خود رگرسیون واریانس ناهمسانی شرطی تعمیم یافته ، نشان داده شد که تورم های پیش بینی نشده مثبت و منفی، بر تغییرات قیمت های نسبی تاثیر متقارن دارد.