تفسیر عقلی، روش تفسیری است که زمان پیدایش آن را می توان از زمان نزول قرآن دانست. گرچه در عصر پیامبر (ص)، روشی به نام روش عقلی نبوده است؛ اما در تفسیرهای مأثور از پیامبر و امامان معصوم (ع) استفاده از معلومات و استدلالات عقلی دیده می شود. نتایج این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است گویای این است که ویژگی های هر عصری بر نگارش یا عدم نگارش تفاسیر عقلی _ اجتهادی اثر گذار بوده است. دوران رشد تفاسیر عقلی _ اجتهادی را می توان از قرن پنجم دانست که از قرون درخشان تاریخ اسلام به شمار می-آید؛ این روند صعودی تا قرن نهم ادامه دارد و از قرن دهم تا سیزدهم به دلیل روی کارآمدن اخباریان، روند نزولی در کتب تفسیری به روش عقلی _ اجتهادی مشاهده می شود، در قرن چهارده و پانزده، بدلیل تغییر نگرش و شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه و توجه به عقل بعنوان یک منبع در تفسیر، مجدداً شاهد رشد تفاسیر عقلی _ اجتهادی هستیم و تفاسیری چون المیزان، تسنیم و نمونه به رشته تحریر درآمدند. در خصوص تفسیر عقلی دیدگاه های مختلفی وجود دارد. برخی تفسیر عقلی را همان تفسیر اجتهادی دانسته اند؛ گروهی بر این عقیده اند تفسیر عقلی، استفاده ابزاری از قراین عقلی در تفسیر است؛ نزد برخی، تفسیر عقلی، تفسیر به رأی ممدوح است و در نهایت، آیت الله جوادی آملی، تفسیر عقلی را تفسیر با عقل برهانی می داند که نقش منبع دارد و بدون نیاز به منبع دیگری در فهم آیات، مستقل است وو نظر برگزیده نیز همین دیدگاه اخیر است.