مقدمه: یکی از شایع ترین اشکال خشونت علیه زنان در فضاهای عمومی، مزاحمت های خیابانی است. پژوهشهای داخلی و خارجی حاکی از شیوع و گستردگی این پدیده بوده و بر این اساس می توان گفت که بخش اعظمی از زنان و دختران، مزاحمت خیابانی از سوی مردان را به اشکال و میز ان ها ی متفاوتی در زندگی روزمره تجربه کرده اند. از این رو، مطالعه حاضر به دنبال ترسیم بازنمایی های ذهنی و تجارب زیسته ی زنان مورد مزاحمت قرار گرفته، در خصوصِ علل، زمینه ها، و پیامدهای بروز مزاحمت از سوی مردان و نیز راهکارهای برخورد با آن می باشد. روش: به منظور دست یابی به اهداف تحقیق، از روش تحقیق کیفی، نظریه زمینه ای (گراندد تئوری) استفاده شده است. با به کارگیری نمونه گیری نظری و هدفمند، داده ها از طریق مصاحبه عمیق با 15 نفر از زنان 20 تا 28 ساله که دارای تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد بوده و در استان مازندران به تحصیل پرداخته بودند، گردآوری شده است. یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش حاضر، مهمترین انواع مزاحمت های تجربه شده توسط زنان، شامل مزاحمت های لفظی، بصری، تعقیبی، فیزیکی و جسمی بوده است. همچنین، شایع ترین علل تجربه کردن مزاحمت خیابانی در سطح فضاهای عمومی شهر، عبارت بودند از؛ مردانه بودن فضای عمومی، غلبه ارزش های مردسالاری، یادگیری اجتماعی، کم کاری خانواده ها، مشکلات اقتصادی و بیکاری مردان. علاوه بر این، بر اساس تجارب زیسته ی زنانِ مورد مزاحمت قرار گرفته در این پژوهش، در صورت فراهم بودن زمینه هایی همچون؛ ناآشنا و غریبه بودن افراد با هم، وضعیت ظاهری و پوشش زنان، رفتار زنان، موقعیت زمانی، و فضاهای شهری، تجربه ی مزاحمت خیابانی افزایش می یابد. در نهایت، بر اساس تجارب زیسته ی زنان مورد بررسی، مشخص شد که وقوع این گونه مزاحمت ها می تواند پیامدهای منفی و نامناسبی همچون؛ احساس ناامنی اجتماعی، انزوای اجتماعی، مشکلات روحی و روانی، و تغییر احساسات زنانه را برای آنان به همراه داشته باشد. بحث: مبتنی بر تجارب زیسته ی زنانِ قربانی مزاحمت های خیابانی، مهم ترین راهکارها برای پیشگیری و یا درمان این معضل می تواند شامل؛ برخوردهای قانونی، تقویت کارکردهای تربیتی و آموزشی خانواده ها، آموزش صحیح افراد، و نیز کاهش مشکلات اقتصادی جامعه باشد.