روابط فرازناشویی در بسیاری از جوامع به شدت در معرض انگ و برچسبزنی قرارداشته و به یکی از مسائل مهم و اساسی میان زوجها بدل شدهاست. پژوهش حاضر با هدف بررسی گرایش زنان متاهل به روابط فرازناشویی صورت پذیرفتهاست که میکوشد در پرتو نظریه «یادگیریاجتماعی» ایکرز، این مسئله را تبیین کند. این مطالعه با استفاده از روش پیمایش در میان80 نفر از زنان متاهل شهر بابل که بر اساس شیوه نمونهگیری غیرتصادفی از نوع گلوله برفی انتخاب شدهاند، انجام شدهاست. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که میان سه متغیر حاصله از نظریه یادگیری اجتماعی؛ پیوند افتراقی، تقویت افتراقی و تقلید با گرایش به روابط فرازناشویی و تمامی ابعاد آن رابطه معناداری وجود دارد. مطابق نتایج، رگرسیون چندگانه نشان میدهد که از میان این متغیرهای مستقل، متغیر پاداش بیشترین پیشبینیپذیری را بر متغیروابسته یعنی گرایش به روابط فرازناشویی دارد. به طور کلی، نتایج بدست آمده، گزارههای مربوط به نظریه یادگیری اجتماعی را تایید میکند و نشان میدهد که گرایش به روابط فرازناشویی تحت تاثیر «پاداشها»، «تنبهها» و «تقلیدازرسانهها»، تقویتشده و تکرارپذیریاش بالا میرود. مطابق با نظریه یادگیریاجتماعی، هم رفتار آشکار و هم تعاریف شناختی در ارتباط با فرازناشویی با دو بعد تقویت افتراقی و تقلید ایجاد میشوند که هر دو به عنوان محرکهای متمایزکننده رفتار عمل میکنند.