ساسانیان به عنوان یکی از قدرتمندترین سلسلههای ایرانی، بیش از چهارسده و تا پیش از حمله اعراب مسلمان به ایران حکومت کردند. دولت بزرگ ساسانی با پیروی از اصل تمرکز حکومت و ملی کردن دین زرتشت، ایران ملوکالطوایفی عهد اشکانیان را به صورت کشوری یکپارچه و مقتدر درآورد؛ به گونهای که این حکومت، علاوه بر بازآفرینی قدرت سیاسی، دگرگونیهای گسترده و عمیقی را درتمامی زمینههای اجتماعی و فرهنگی ایران ایجاد کرد. با این حال، پس از چندی، عوامل بسیاری باعث سستی تدریجی این سلسله ی قدرتمند و درنهایت، فروپاشی آن در برابر حمله ی اعراب مسلمان شد. در این نوشتار، بر این است تا با بررسی دقیق و همه جانبه ی آثار مورخان چهارسده ی نخستین دوره ی اسلامی، یعنی ابوحنیفه ی دینوری، یعقوبی، مسعودی، طبری و ابن مسکویه، دلایل ضعف تدریجی و فروپاشی حکومت ساسانی با روش توصیفی- تاریخی، مورد پژوهش و تحلیل قرار گیرد. نتایج پژوهش، نشان می دهد که از دیدگاه مورخان چهارسده ی نخست اسلامی، در ضعف و زوال ساسانیان و شکست آنان در برابر اعراب مسلمان نقش داشته است؛ امواردی مانند تعصبات مذهبی و جایگاه رفیع روحانیان زرتشتی، قدرت روزافزون اشراف و نجبا، کشتار خاندان سلطنتی توسط شیرویه و ضعف پادشاهان در اواخر حکومت ساسانی، کودتای نظامی سرداران علیه پادشاهان، جنگهای طولانی مدت فرسایشی برون مرزی، به ویژه جنگهای مداوم با امپراطوری روم، براندازی خاندان آل لخم توسط خسروی پرویز، فشارهای اقتصادی بر مردم و وضع مالیات های سنگین، بلایای طبیعی همچون طغیان دجله و فرات و امدادهای غیبی.