چکیده هنر موسیقی در دوره اسلامی همواره متأثر از اندیشه های اسلامی و شرایط اجتماعی و فرهنگی دوره های مختلف بودهاست. جامعه تصوف با ساختار اعتقادی و اجتماعی، در پیوندی معنادار و عمیق با هنر موسیقی، تجلی پیدا کرد. آیین سماع و موسیقی عرفانی در جامعه تصوف، به دلیل نگرش ها و شرایط سیاسی و اجتماعی گوناگون به صورت یکنواخت پیش نرفت. این پژوهش در نظر دارد با مطالعه نگاره های عرفانی به چگونگی جایگاه اجتماعی جامعه تصوف و ارتباط آن با سیر تحول موسیقی عرفانی و آیین سماع در سده های میانی تا دوران اسلامی متأخر، بپردازد. پژوهش حاضر با رویکرد تاریخی و توصیفی- تحلیلی انجام شد و یافته اندوزی داده ها به روش کتابخانه ای صورت پذیرفته است. نتایج مطالعات بیانگر این مهم است که دیدگاه جامعه نسبت به آیین سماع و موسیقی عرفانی اغلب متأثر از چگونگی ساختار سیاسی و مواضع حاکمیت نسبت به اندیشه های عرفانی و تصوف بوده است؛ به نحوی که در سده ی پنجم تا اواسط سده نهم هـ.ق، جایگاه اجتماعی ممتاز تصوف، دلیل رونق سماع و موسیقی عرفانی می شود اما در سده های دهم و یازدهم هـ.ق با توجه به شکل گیری ساختار سیاسی آن دوره، این روند تنزل پیدا می کند. به نحوی که در دوره های بعد نیز نتوانست به دوران طلایی و حیات اجتماعی پیشین خود باز گردد.