متناقضنمایی در شعر، هم در حوزه زبان و هم در حوزه معنا باعث آشناییزدایی و برجستگی کلام میشود. این شگرد از دیرباز مورد توجه شاعران بوده و عواملی چون تحوّل تکاملی ادبیات از سادگی به پیچیدگی و آمیختگی عرفان با ادب فارسی در پیدایش و گسترش آن نقش داشته است. عناصر متناقضنما به صورت ترکیب یا تصویر پارادوکسی و جمله یا بیان پارادوکسی به کار می روند. در این مقاله ضمن تعریف متناقضنما و پیشینه و زمینههای پیدایش آن و ... به بررسی و مقایسه انواع متناقضنما و بسترهای آن در حوزه معنایی و زیباییشناختی و در دو ساخت تعبیری و ترکیبی در غزلیات دو شاعر عارف، سنایی و عطار پرداخته شده است. گر چه تصاویر پارادوکسی با سنایی و شعرهای مغانه او آغاز می شود؛ روند رو به رشد آن در غزلیات عطار قابل تأمل است و در تعبیرات متناقض نما چه در حوزه زیباییشناختی و چه در حوزه مفاهیم چنان که نمودار نتایج حاکی از آن است با فراوانی 15تا 20درصدی نسبت به غزلیات سنایی روبهرو هستیم؛ در حالی که تقریباً به طور مساوی درصد کمی از ترکیبات پارادوکسی در غزلیات دو شاعر دیده میشود. این دو شاعر عارف که در پی بیان مفاهیم و اندیشه های والای عرفانی اند بیشتر به تعبیرات گرایش داشتهاند؛ تعبیراتی که با مفاهیمی همراه است که سبب می شود پرده ظاهر عادت را کنار بزند و ذهن معتاد و به دور از حقیقت را به سوی حقیقت رهنمون سازد.