«هفت پیکر» نظامی از جمله منظومههایی است که به سبب تنوّع شیوههای شخصیّت پردازی به فضای داستانهای معاصر نزدیک است که تاکنون توجّه چندانی به قابلیّتهای داستانی آن نشده است. از اینرو در این پژوهش، سعی شده است تا روشی توصیفیتحلیلی، عنصر شخصیّت و شخصیتپردازی در این منظومه بررسی گردد تا به پرسشهای زیر پاسخ داده شود: 1-شخصیّتها در منظومهی هفت پیکر چگونه ترسیم شدهاند؟ 2ـ نظامی در هفت پیکر از کدام شیوههای شخصیّت پردازی سود جسته است؟ دستاورد پژوهش حاکی از آن است که نظامی، ضمن استفاده از شیوه ی شخصیّتپردازی مستقیم با استفاده از ابزارهایی همچون گفتگو، کنش، نام، رنگ و توصیف توانسته است با شخصیّتپردازی غیرمستقیم، شخصیّتهای داستانش را به سمت و سوی ذهنیّت مورد نظر خود به خواننده معرّفی کند. شخصیّت اصلی این منظومه بهرام گور است که نظامی در پرداخت آن از تمام ابزارهای شخصیّتپردازی سود جسته است. گستردگی فضای داستان، موجب خلق شخصیّتهای بی شماری شده است. علاوه بر شخصیّت اصلی، شخصیّت هایی چون شخصیّت همراز، شخصیّت فرعی و شخصیّت زنان داستان از جمله مباحث مورد توجّه در این مقاله بوده است.