در شعر مدحی، بر اثر آنچه منفعت مداح ایجاب می کند، هویت مداح در برابر هویت ممدوح رنگ می بازد و پسند و ناپسندهای مداح توسط ممدوح تعیین می شود. چنان که «ممدوحان در سایه» دیگر نیز تحت تأثیر خواست و ارادۀ ممدوح اصلی در معرض مدح یا ذم قرار می گیرند. در این نوشتار، رابطۀ مداح و ممدوح و انحلال هویت مداح در «من» ممدوح بررسی شده و نمونه ای تاریخی در این زمینه واکاوی شده است. نمونه ای از انحلال هویت مداح در هویت ممدوح را می توان در دوران حضور طولانی فرخی سیستانی در دربار غزنویان دید؛ دورانی که سلطان محمود بر دربار غزنین حکومت می کرد و در سایۀ ارتشی نیرومند، فتوحاتی پرشمار به کارنامۀ سلطنت خود افزود. فرخی در این دوران علاوه بر سلطان، «دیگران»ی را نیز مدح می کرد که روابط ادبی اش با آنان تابعی از ارادۀ سیاسی و خواست سلطان بود. نمونه ای از این نوع رابطه در برخورد فرخی با چرخۀ وزیران دولت غزنوی بررسی شده است. چرخۀ مورد نظر، عزل احمد حسن میمندی از صدارت سلطان، به وزارت رسیدن حسنک و جابه جایی مجدد حسنک با صدارت دوبارۀ احمد حسن است. فرخی در مدح این «ممدوحان در سایه»، از خود اختیار و هویتی ندارد و بر اساس اختیار «ممدوح اصلی» سخن می گوید.