1403/01/10
رضا میرعرب رضی

رضا میرعرب رضی

مرتبه علمی: دانشیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکده علوم انسانی و اجتماعی
نشانی:
تلفن: 01135332020

مشخصات پژوهش

عنوان
مقایسه مؤلفه های تدریس اثربخش استادان هیات علمی با مدرسان حق التدریس از دیدگاه دانشجویان دانشگاه مازندران
نوع پژوهش
پایان نامه
کلیدواژه‌ها
تدریس اثربخش، هیات علمی، حق التدریس، دانشجویان، دانشگاه مازندران
سال 1396
پژوهشگران رضا میرعرب رضی(استاد راهنما)، فاطمه جعفری(دانشجو)، محسن حاجی تبار فیروزجایی(استاد مشاور)

چکیده

پژوهش در مورد میزان بکارگیری معیارهای تدریس اثربخش در دانشگاه، بیش از هر چیز دریافتن کمبودها و جبران نقصان آموزشی است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه مؤلفه های تدریس اثربخش استادان هیات علمی با مدرسان حق التدریس از دیدگاه دانشجویان دانشگاه مازندران صورت گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش دانشجویان دانشگاه مازندران بودند که در سال تحصیلی 96-95 مشغول تحصیل بوده اند. نمونه مورد نظر به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ایی از بین 684 دانشجوی ترم شش به بالای 4 دانشکده علوم پایه، علوم انسانی، هنر و معماری و الهیات به تعداد 242 نفر بر اساس جدول مورگان(1987) انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری به کار رفته پرسشنامه محقق ساخته برگرفته از پژوهش گراوند (1389) و مبانی نظری بود. روایی صوری پرسشنامه توسط اساتید راهنما و مشاور تأیید شد و پایایی به وسیله آلفای کرونباخ 74/0 بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (درصد و فراوانی) و آمار استنباطی (آزمون T مستقل، آزمون رتبه بندی فریدمن) استفاده شد. بر اساس نتایج حاصل، بین استادان هیات علمی و مدرسان حق-التدریس در زمینه مؤلفه های تدریس اثربخش شامل پنج مؤلفه حفظ شخصیت و احترام، وجدان کاری و مسئولیت پذیری، قدرت ارتباط، دانش پژوهی و شخصیت فردی تفاوت معناداری وجود نداشت. در بین اساتید هیات علمی، مؤلفه های قدرت ارتباط با میانگین (20/3) و مسئولیت پذیری با میانگین (08/3) و در بین اساتید حق التدریس، مؤلفه های حفظ شخصیت دانشجو با میانگین(21/3) و شخصیت فردی با میانگین (014/3) در رتبه های اول و دوم قرار گرفته اند. در هر دو گروه، مؤلفه دانش پژوهی کمترین میانگین (66/2 و 48/2) را داشته است. با توجه به عدم وجود تفاوت معنی دار در بین اساتید هیات علمی و حق التدریس می توان نتیجه گرفت اساتید حق التدریس توانسته اند تحت تاثیر عدم رابطه استخدامی و کمبودهای موجود قرار نگیرند و وضعیت برابری را با همکاران هیات علمی خود داشته باشند. با عنایت به این یافته ها، دانشگاه مازندران می تواند از جهات مختلف به اساتید کمک کند تا کیفیت تدریس آنها بهبود یابد و با عنایت به تفاوت در اولویت ها می تواند در جهت رفع نواقص هر دو گروه گام بردارد.