به دنبال رسیدن به جامعه ی عادلانه در زندگی اجتماعی بشر و به ویژه مسلمانان، باید جوانب گوناگون عدالت اجتماعی در اجتماع محقق شود. احقاق حقوق محرومین و مستضعفین، تامین امنیت و ایجاد حداقلی های زندگی و ... که دولت اسلامی به عهده دارد نیازمند اخذ مالیات در اشکال مختلف از جمله مالیات های حکومتی است. دریافت مالیات با هدف بسط عدالت در جامعه تنها زمانی رخ می دهد که با روش های عادلانه جمع آوری شود. از این رو، این پژوهش با روش شهید صدر در تدوین کتاب «اقتصاد ما» و با تمرکز بر نهج البلاغه، به دنبال دست یابی به معنای عدالت و رهیافت تحقق آن در جامعه، به این نتیجه دست یافت که مالیات عادلانه باید مبتنی بر اصولی نظیر خود اظهاری اولیه، الهی بودن، عدم ایجاد موانع برای آبادانی، عدم ایجاد محرومیت از حقوق مشروع و ... باشد. با انتخاب تعریف عدالت به معنی قرار گرفتن هر چیز در جای خود و سپس تطبیق رهیافت عدالت مالیاتی به دست آمده با اصول مالیاتی کلاسیک در اقتصاد، نشان داده شد که رهیافت عدالت مالیاتی به دست آمده کامل تر بوده، و حتی برخی نواقص اصول مالیاتی کلاسیک را پوشش می دهد. تطبیق نمونه ای از قوانین مالیاتی موجود (قانون مالیات های مستقیم) در یک دولتی که به سمت اسلامی شدن در حال گذار است (دولت جمهوری اسلامی ایران) با رهیافت عدالت مالیاتی در نهج البلاغه نشان داده که عمده ی ظلمی که در اخذ مالیات رخ می دهد از دو ناحیه متاثر می شود؛ عدم اطلاع از قوانین و انجام وظایف توسط مودیان، و دیگری عدم رعایت و اجرای قوانین توسط کارگزاران مالیاتی.