به منظور اجرای مؤثر راهبردهای کاهش فقر، شناسایی و ارزیابی عناصر مختلف مؤثر بر این پدیده ضروری است. درک ناکافی از فقر و جنبه های مختلف آن منجر به اجرای ناکافی سیاستهای مالی، تخصیص ناکارآمد منابع محدود اقتصادی، ناکارآمدی ابتکارات و برنامهها و تداوم فقر و در نتیجه مانع دستیابی به توسعه پایدار میشود. به دلیل تفاوت در شرایط اقتصادی حاکم، تفاوتهایی بین استان های مختلف وجود دارد. از این رو در این تحقیق، برای تعیین میزان فقر در مناطق شهری استانهای ایران، اولین گام شامل محاسبه آستانه فقر چندبعدی در این استانها بود. این محاسبه با استفاده از رویکرد آلکایر و فوستر انجام شد که به طور مناسب برای در نظر گرفتن شرایط اقتصادی ایران تنظیم شده بود. سپس در ادامه شناسایی و تمایز خانوادههای فقیر از خانوارهای غیرفقیر انجام شد. مدل تحقیق ارائه شده در این پژوهش با استفاده از روش دادههای شبه تابلویی برای بررسی عوامل موثر بر احتمال خروج افراد از فقر برآورد شد. در این تجزیه و تحلیل از خلاصه دادههای طرح هزینه-درآمد خانوار شهری در سال 1398 استفاده شده است. نتایج برآورد مدل لاجیت داده های شبه تابلویی به روش حداکثر درستنمایی حاکی از آن بود که متغیرهای تحصیلات سرپرست، وضعیت درآمدی سرپرست (دارای درآمد بودن)، جنسیت سرپرست (مرد بودن)، سرانه سطح زیربنای محل سکونت، تعداد افراد با سواد خانوار، تعداد افراد دارای درآمد و تعداد افراد شاغل خانوار سبب خروج خانوار از دایره فقر می شوند در حالی که متغیرهای افزایش بعد خانوار و زن سرپرست بودن خانوار اثری مثبت و معنادار بر فقر دارند. همان گونه که انتظار می رفت رابطه سن سرپرست خانوار و احتمال قرارگیری آنان در دایره فقر به شکلU بوده است. یعنی در سال های جوانی و میان سالی احتمال خروج از فقر وجود دارد درحالی که با کهولت سن و ورود به دوران پیری احتمال قرارگیری در دایره فقر افزایش می یابد. بنابراین، با توجه به نتایج انتظار می رودکه سیاستگزاران کلان کشور در برنامهها و سیاستها فقر زدایی، به سرپرستان مسن به ویژه خانوار زن سرپرست توجه خاص شود.