»کوه اوشیدا« )کوهخواجه( در دشت سیستان، بهدلیل موقعیت استراتژیک و منحصربهفردی که دارد، از دیرباز تا به امروز، بهصورت متناوب مورد استفاده قرار گرفته است. در دامنۀ جنوبشرقی این کوه، آثارِ قلعهای مشاهده میشود که پس از ورود و استیالی مسلمانان بر منطقه، به »قلعۀ کافران« شهرت پیدا کرده است. براساس کرونولوژی نسبی انجامشده برروی نمونههای سفالین دو دورۀ استقراری در این قلعه مشخص شد، دورۀ نخست از سدۀ سوم قبل میالد تا پایان دورۀ ساسانی را دربر میگیرد و دورۀ دوم مربوط به سدۀ ششم تا هشتم هجری قمری است. در پژوهش پیشِرو که از نوع تحقیقات توصیفی-تحلیلی است، وضعیت گچبُریهای کاخ کوهخواجه، که ازلحاظ شکل به سه گروه مدوّر، مربع و کنگرهدار تقسیم میشوند. براساس گزارشهای باستانشناسی مورد بررسی قرار گرفتند. یک تاریخ متقّن و موردقبول، برای این گچبُریها وجود ندارد و از سوی دیگر مطالعۀ تطبیقی جامعی نیز پیرامون آنها صورت نگرفته است؛ عالوه بر مطالعۀ معماری، بیشاز صدها گچبُری از محوطههای مختلفِ دوران تاریخی، مورد مشاهده، بررسی و مقایسۀ گونهشناختی قرار گرفتند و مشخص شد که این گچبُریها شباهت بسیار زیادی به گچبُریهای محوطههای ساسانی بیشاپور، حاجیآباد و کیش دارند. نکتۀ دیگری که باید بدان توجه شود، الحاقیبودن رواقهای بخش شمالی حیاط است که گچبُریهای کاخ کوهخواجه برروی آنها قرار گرفته که مطمئناً در دورۀ دوم ساختوساز در کاخ کوهخواجه، به بنا اضافه شدهاند؛ این موضوع گواه و شاهدی محکم بر ساسانیبودن این گچبُریهاست.