باستانشناسی اساطیر یا آرکئومیتولوژی رویکردی ویژه در علوم باستانشناختی است که در کنار توجه به مولفههای پژوهشی رایجی چون محتوای کتیبهها و متون تاریخی و مذهبی و دادههای میدانی به دست آمده از کاوشها، از درونمایه اطلاعات اساطیری نیز بهره میجوید. در این نگرش، کوشش میشود تا با ارزیابی این دادههای اسطورهای و تعریف مولفههای جغرافیایی، گاهنگاری، آوایی (جاینام و نام فردی) و توصیفی (یک رخداد مرتبط و بقایای آن)، به تطبیق ممکن با شواهد موجود در دادهها و محوطههای باستانشناختی پرداخته شود. این که بتوان در کنار این مطابقتهای ممکن، میان بخشی از محتوای داستانهای اساطیری و درونماه متون تاریخی و کتیبهها سازگاریهایی یافت، بعد دیگر و تکمیلی در پژوهشهای مبتنی بر رویکرد باستانشناسی اساطیر است. در این رساله، به هر دو گونه از تطابق یاد شده پرداخته میشود، به طوری که در نمونه موضوع تطابق شباهتهای ممکن میان شواهد میدانی و ،« الغتپه و داستان فرود » مطالعاتی ،« شاهان اساطیری ماد » و « شاهزاده پرسواَ » محتوای متون اساطیری، در نمونههای مطالعاتی موضوع همخوانی سازگاریهای ممکن میان دادههای اساطیری و کتیبههای میانرودانی و نقش گمشده » و « دوره گذار از یک خشکسالی سخت » سرانجام در نمونههای مطالعاتی هر سه بعد همخوانی میان شواهد میدانی، محتوای منابع اساطیری و درونمایه « بیستون کتیبههای میانرودانی استفاده شدهاند. در این پژوهش دیده شد که میتوان میان برخی از رگههای داستانهای اساطیری شرق و غرب فلات ایران با شواهد باستانشناختی و محتوای کتیبههای میانرودانی، مطابقت برقرار کرد و به آنها صورت تاریخی بخشید