در ایران، اسلام سیاسی در عرصه حکومتداری با جمهوری اسلامی تجربه شده است. علاوه بر این، در واقع گرایشهای دیگری هم وجود داشت که به اسلام غیرسیاسی گرایش داشتند. در این زمینه دو نوع رویکرد وجود دارد: اسلام سنتی و اسلام سکولار. پرسش اصلی که در اینجا مطرح میشود این است که شباهتها و تفاوتهای دو اسلام سنتی و اسلام سکولار چیست؟ در پاسخ، این فرضیه مورد بررسی قرار میگیرد که اگرچه مشی غیرسیاسی هم از درون رویکرد اسلام سنتی و هم از درون رویکرد اسلام سکولار میتواند نشات گیرد، اما براساس دو برداشت متفاوت به این موضع میرسند. گرایشی در درون اسلام سنتی براساس برداشت سنتی از نقش علما در عصر غیبت، غیرسیاسی میشود اما اسلام سکولار بر اساس برداشت تجددگرایانه به جدایی دین از سیاست میرسد. اندیشه آیتالله بروجردی را، علیرغم پیچیدگیهای آن، میتوان به عنوان مصداق اسلام سنتی و اندیشه مجتهد شبستری را به عنوان مصداق اسلام سکولار درنظر گرفت. به منظور توجیه این فرضیه پژوهش حاضر بر اساس یک چارچوب نظری ترکیبی، به اثبات فرضیه میپردازد. ارکان این چارچوب نظری عبارت است از: ۱- سنتگرایی اسلامی، ۲- سکولاریسم اسلامی. رویکرد اسلام سنتی بر اساس برداشت سنتی از نقش روحانیت در عصر غیبت صرفا به دنبال حفظ و پیگیری ارزشها، ساختارها، آداب و رسوم مذهبی است و از مداخله در سیاست پرهیز میکند. رویکرد اسلام سکولار بر اساس برداشت تجدد گرایانه معتقد است که شکل حکمرانی مشخصی مورد تاکید اسلام نیست بلکه حکمرانی مسئلهای عرفی است. پژوهش حاضر با اتکا به منابع کتابخانهای به جمعآوری دادهها و اطلاعات کیفی و نظری پرداخته و با روش توصیفی- تحلیلی و در قالب مقایسهای به ساماندهی دادهها میپردازد.