خیر عمومی مفهومی بنیادین در تاریخ سیاسی است که بهعنوان نیرویی سازماندهنده و هدایتگر در جوامع بشری مطرح شده است. این مفهوم در بسترهای مختلف، از غرب باستان و مدرن تا اسلام اولیه و نواندیشی دینی، بهصورت پرسشهای گوناگون بازتعریف شده است. در تاریخ قدیم، خیر عمومی بهعنوان یک سلسلهمراتب از بالا به پایین ارائه میشد، در حالی که در اندیشههای جدید، بهعنوان ساختاری اجتماعی و سیاسی برای تضمین عدالت، آزادی و رفاه جامعه مطرح است. در غرب مدرن، نهادهای جامعه مدنی مانند احزاب، رسانهها و اصناف، تجلی خیر عمومی را در چارچوب لیبرال دموکراسی تسهیل کردهاند، اما در دهههای اخیر، عرصههای فرهنگی جدیدی برای این مفهوم ایجاد شده که با خودسازماندهی و بهروزرسانی مداوم همراه است. این پژوهش با تمرکز بر چگونگی تحقق دموکراسی و خیر عمومی در جامعه اسلامی-ایرانی، به بررسی تطبیقی این مفهوم در نظامهای سیاسی مختلف میپردازد. در این راستا، اندیشه مرحوم طالقانی درباره حکومت شورایی بهعنوان تضمینکننده استقلال و رفاه بررسی شده که با وجود تأکید بر نظم دینی، فاقد روشهای اجرایی مشخص است. همچنین، دیدگاه شهید بهشتی درباره هنجارهای دینی و نقش قوانین قضایی اسلامی در تحقق خیر عمومی، با مفاهیم امت اسلامی زمان پیامبر مقایسه شده است. این پژوهش با بهرهگیری از چارچوب نظری مبتنی بر نظریه هنجاری و روش مقایسهای، نشان میدهد که مفاهیم خیر عمومی در اندیشه دینی و ساختارهای حکومتی نوین ایران، نیازمند بازنگری و انطباق با شرایط معاصر هستند.