پان ترکیسم جریانی است که طی دهههای اخیر و پس از تغییرات ژئوپلیتیکی متعاقب فروپاشی شوروی احیا شد و با توجه به خصوصیات نهفته در آن، تهدید بالقوه ای برای ژئوپلیتیک قومی و تمامیت ارضی کشورهای دارای مناطق ترک زبان، از جمله ایران، جلوه میکند. پرسش این است که چگونه میتوان منطق توسعه طلبی ارضی پان ترکیسمِ برون مرزی را از منظر نوع نگرش به ناسیونالیسم تحلیل نمود و به خنثی سازی جاذبه آن پرداخت؟ در پاسخ، فرضیه پژوهش این است که گرایش توسعهطلبانه پان ترکیسم ریشه در ناسیونالیسم ایدئولوژیک آن دارد؛ ناسیونالیسمی که با توجه به پایهریزی بر برداشتی قومی- فرهنگی از ملت به الحاقگری و تحریک تجزیه طلبی در اقوام ترک زبان در منطقه و مشخصاً ایران میانجامد. در مقابل، سیاستهای خنثی ساز را میتوان با اتخاذ رویکرد مدنی به ناسیونالیسم، یعنی برداشت سیاسی از ملت، طراحی کرد. متناسب با فرضیه پیش گفته، یک چارچوب نظری ترکیبی برای پایه ریزی الگوی تحلیلی پژوهش به کار گرفته می شود؛ چارچوبی که «ارتباط میان ایدئولوژی و عمل» و «دوگانه ناسیونالیستی (قومی و مدنی)» ارکان آن را تشکیل میدهند. پژوهش حاضر با اتکا به منابع کتابخانهای صورت گرفته و تحلیل داده ها به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام می شود.