چکیده ماهیت زبان و نحوه تکوین و تحقق آن از دیرباز دغدغه فیلسوفان و اندیشمندان بوده است . صرف نظر از تأملات فلسفی، مطالعات زبانی تا ابتدای قرن بیستم در قلمرو زبانشناسی تطبیقی - تاریخی انجام میگرفت. اما سوسور با نقد این نوع زبانشناسی، حوزه تازهای را به نام زبانشناسی همزمانی بنیاد نهاد. به این واسطه وی را پدر زبانشناسی جدید نامیده اند . سوسور به روش فلسفی - معرفتشناختی در آغاز طرح خود همراستا با فلسفه نقدی کانت، از قلمرو زبان پرسش میکند. در این جهت وی سه ساحت زبانی لانگاژ، لانگ و پارول را از هم متمایز می کند که لانگ ابژه حقیقی و عینی زبانشناسی است. در سنت فکری ما نی ز ناصرخسرو تأملاتی درباب زبان و ماهیت آن داشته است. ناصرخسرو میان چهارساحت زبانی نفس ناطقه، نطق و قول و کلام، تمایز قائل شده است. این مقاله می خواهد نشان دهد که لانگاژ، لانگ و پارول سوسور تاحدودی با نفس ناطقه، نطق و قول ناصرخسرو متناظر است.