پژوهش حاضر به تحلیل محتوای کتاب های درسی علوم دوره ابتدایی براساس چگونگی و میزان بکارگیری تخیل پرداخته است. پژوهش کمی و به شیوه تحلیل محتوا انجام شد. نمونه شامل کتاب های درسی علوم 6 پایه تحصیلی دوره ابتدایی بود. داده ها با استفاده از تحلیل محتوای قیاسی براساس شاخص های تخیل نظریه اشتاینر شامل مفاهیم منعطف، تخیل مشارکتی/عینی و تفکر شهودی جمع آوری و تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل محتوا نشان داد که میزان توجه کتاب های علوم به شاخص های تخیل متفاوت بوده است. در خصوص مقایسه شاخص های تخیل در کتاب های علوم بیشترین توجه به شاخص مفاهیم منعطف و کمترین به ترتیب تخیل مشارکتی/ عینی و تفکر شهودی بوده است، بطوریکه در این میان سهم کتاب های علوم پایه سوم و چهارم از همه کم تر و در حد صفر بوده است. متمایز دانستن شناخت از تخیل، یکی دانستن تخیل و فانتزی و اولویت ها و رجحان های آموزشی و پرورشی خانواده و نظام آموزشی می تواند دلائلی برای نادیده گرفتن تخیل در کتاب های درسی علوم باشد.