1403/02/13
مهدی خبازی کناری

مهدی خبازی کناری

مرتبه علمی: دانشیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکده علوم انسانی و اجتماعی
نشانی:
تلفن: 9111090167

مشخصات پژوهش

عنوان
بررسی و تبیین حدود نسبت آزادی و اقتدار در اسناد رسمی آموزش‌وپرورش جمهوری اسلامی ایران (با تأکید بر رابطه معلم و دانش‌آموز)
نوع پژوهش
پایان نامه
کلیدواژه‌ها
آزادی، اقتدار، مبانی نظری تحول بنیادین، سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش، برنامه‌درسی‌ملی جمهوری اسلامی ایران
سال 1401
پژوهشگران محبوبه فرجی(دانشجو)، حجت صفار حیدری(استاد راهنما)، مهدی خبازی کناری(استاد مشاور)

چکیده

در کشورهای مختلف حدود آزادی دانش‌آموزان و اقتدار مربیان با توجه به فلسفه تربیتی حاکم بر نظام آموزشی آن کشور تعیین می‌گردد و درنتیجه برداشت هر نظام آموزشی از آزادی متفاوت خواهد بود. بنابراین بررسی چگونگی سیاست‌گذاری‌های کلان و اسناد بالادستی اعم از سند برنامه‌درسی‌ملی، سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش و مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم‌وتربیت قابل ارزیابی و واکاوی جدی از منظر آزادی و اقتدار در رابطه دوسویه مربی و متربی می‌باشد. هدف پژوهش حاضر شناخت و تبیین حدود نسبت آزادی و اقتدار در اسناد رسمی آموزش‌وپرورش جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر رابطه معلم و دانش‌آموز است. روش پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی و انتقادی است. و همچنین روش جمع‌آوری اطلاعات و داده‌ها مطالعه اسناد مکتوب می‌باشد. جامعه آماری در پژوهش حاضر اسناد آموزش‌وپرورش ایران که شامل مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم‌وتربیت رسمی جمهوری اسلامی ایران (1390)، سند برنامه‌درسی‌ملی جمهوری اسلامی ایران (1391)، سند تحول بنیادین نظام آموزش‌وپرورش (1390) است. نتایج حاصل از تحلیل یافته‌های این مطالعه نشان داد که اسناد آموزشی جمهوری اسلامی ایران بر اساس فلسفه تعلیم‌وتربیت اسلامی تنظیم‌شده و با تأکید بر معلم‌محوری موجب مشروعیت سلطه و اقتدار معلم در برابر دانش‌آموزان شده و آزادی‌های فردی دانش‌آموزان را کاهش می‌دهد. همچنین نتایج بدست آمده حاکی از آن است که اسناد آموزشی ایران تصویری متناقض از آزادی ارائه می‌کند. و همین امر موجب می‌گردد تا دلالت‌های تربیتی متعارضی پیش روی سایر اسناد آموزشی قرار گیرد. و به‌طورکلی می‌توان اظهار نمود که اسناد آموزشی ایران دارای روح محافظه‌کارانه بوده و علیرغم محدودیت در چارچوب‌های ایدئولوژیک و معیار قرار دادن قرائت سنت و همچنین وجود برخی تناقضات، در تضاد جدی با رویکرد جهان‌شمول نظام‌های تربیتی مدرن قرار دارد.