به طور کلی مدرسهگریزی به هر گونه غیبت غیرموجه از کلاس درس یا مدرسه نسبت داده میشود. پدیدهای که باعث افت تحصیلی، هدر رفت هزینههای آموزشی و کاهش کیفیت خروجی مدارس و به تبع آن نیروی کار میگردد. در کنار آن در بین دانشآموزان مدرسهگریز شیوع بیشتر رفتارهای نابهنجار مانند مصرف مواد و الکل نیز دیده شده است. گرایش به معنای حالت آمادگی روانی برای پاسخ به موقعیتهایی مرتبط با تجربه سازمانیافته میباشد و گرایش به مدرسهگریزی، تمایل و کشش دانشآموز به فرار از کلاس درس و مدرسه در نظر گرفته میشود. لذا این پژوهش به دنبال بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر گرایش هنرجویان پسر هنرستانهای شهر ساری به مدرسهگریزی است. از نظریه فشار عمومی رابرت اگنیو به عنوان چهارچوب نظری تحقیق استفاده گردید. روش پژوهشْ پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه هنرجویان پسر هنرستانهای شهر ساری در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند. حجم نمونه 344 نفری به روش نمونهگیری طبقهای انتخاب شدند و پرسشنامه در میان آنها توزیع شد. نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان داد 34.8درصد از هنرجویان پسر گرایش زیادی به مدرسهگریزی دارند. همچنین نتایج آزمون رگرسیون خطی چند متغیره حاکی از آن بود مقدار ضریب تعیین برابر با 0.568 و بیانگر سهم 57درصدی مدل در بیان پراکندگی متغیر وابسته (گرایش به مدرسه گریزی) است. از بین متغیرهای مستقل عدم دستیابی به اهداف ارزشمند، حذف محرک مثبت (رویدادهای ناگوار زندگی)، فشار مدرسه، فشار مالی، روابط منفی خانوادگی، روابط منفی با همالان و حالات عاطفی منفی، متغیرهای فشار مدرسه با ضریب بتا 0.693، روابط منفی با همالان با ضریب بتا 0.166 و حالات عاطفی منفی با ضریب بتا 0.156 اثر مثبت و معناداری بر روی گریز از مدرسه دارند و در واقع فشار مدرسه قویترین و حالات عاطفی منفی ضعیفترین متغیرهای پیشبینیکنندهی گرایش به مدرسهگریزی میباشند.