آزادی در تعلیم و تربیت بهعنوان رشد و پیشرفت در یک جامعه فرایندی است که هر قدر بیشتر به آن توجه شد و رواج پیدا کند مشکلات و موانع آموزشی آسانتر برطرف خواهند شد. هدف از این پژوهش تبیین اندیشه آزادی از نظر آیزایابرلین و امکان کاربرد آن در آموزش و پرورش ایران است. این پژوهش از نظر هدف بنیادی و از لحاظ روش شناسی کیفی و از نوع مطالعات اسنادی است و شیوه جمعآوری اطلاعات فیشبرداری بوده است و برای تحلیل دادهها از شیوه توصیفی-تحلیلی بهره گرفته شدهاست و بر اساس تحلیل دادهها نتایج زیر حاصل گردید. در بررسی آزادی از نظر آیزایابرلین یافتههای پژوهش نشانمیدهد که برلین آزادی را به دو نوع آزادی منفی و مثبت تقسیم میکند، چنانچه دیگران در کار فرد دخالت نکنند فرد از آزادی منفی و زمانی که فرد بتواند در انجام کارهای خود تصمیم بگیرد و خود مختار باشد از آزادی مثبت برخوردار است و در نتیجه آیزایابرلین آزادی منفی را بهعنوان آزادی بنیادین میداند که سایر آزادیها در امتداد با آزادی منفی معنا مییابند. در بررسی شباهتها و تفاوتهای دیدگاه آیزایا برلین و آموزش و پرورش ایران درباره آزادی یافتههای پژوهش نشان میدهد هر دو آزادی مطلق را قبول ندارند و محدودیت کودکان در دوران ابتدایی جهت رشد و کمال ضروری میدانند اما محدودیت دانشآموزان در سند تحول بنیادین تنها در صورتی امکانپذیر است که در جهت رشد و پیشرفت آنها برای رسیدن به آزادی که همان قرب الهی است، باشد ولی از نظر آیزایا برلین برای رسیدن به لذت دنیوی میباشد و در پایان در بررسی نقد و کاربست اندیشه آیزایابرلین درباره آزادی در حوزه آموزش و پرورش ایران نتایج حاکی از آن است که ترجیح آیزایابرلین به آزادی منفی نسبت به سایر آزادیها امری غیرعقلانی و سلیقهای میباشد و برلین آزادی را هدف میداند در صورتی که در جامعه ما آزادی بهعنوان وسیلهای برای رسیدن به هدف که همان حیات طیبه است، میباشد.