شهرها آینه تمامنما از تعاملات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی انسانهاست و بستری برای زندگی آدمی است که در پی حل بزرگترین نیاز انسان به سکونت شکلگرفتهاند و دراینبین محلهها بهعنوان کوچکترین واحد فضایی آنها از یک ساختار سازگار با ارگانیسم زندگی پرورش یافتهاند که در گذر زمان همگام با نیاز ساکنان خود دچار تغییرات در جهت ماندگاری و گاه اضمحلال شهرها را در پی داشتهاند. هدف پژوهش در این مقاله بررسی آنچه که موجب، امتزاج میان سازمان فضایی هر محله با کلیت شهر بشرویه در عصر قاجار شده است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی است و به روش توصیفی – تحلیلی با استفاده از متغیرهای فضایی چیدمان فضا (متغیرهای نحو پایه)، شامل اتصال، همپیوندی، کنترل و نیز همبستگی میان پارامترهای فضایی (متغیرهای باواسطه) انجامشده است. بخشی از اطلاعات نظری از شیوه مطالعات کتابخانهای و بهرهگیری از یافتهها، اسناد و مدارک میراثفرهنگی، گزارش مستندسازی بافت فرهنگی – تاریخی شهر بشرویه جمعآوری گردیده است و بخش تحلیل سازمان فضایی از نرمافزار یوسیال دپزمپ بر اساس نقشه محوری بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش حاضر نشانگر آن است که تمام مؤلفههای در نظر گرفته شده برای خوانش سازمان فضایی محلههای بشرویه، دارای ارتباط معنادار باهم، گرچه ضریب تأثیر و نقش آنها در ساماندادن واحدهای همسایگی متفاوت میباشد و این بدین معناست که عوامل فوق لازم و ملزوم یکدیگر نبودهاند؛ بلکه در تضاد و تکامل یکدیگرند که زمینهساز ماندگاری و حیات بافت تاریخی محلههای بشرویه تا به امروز شدهاند