فضا توسط انسان درک میشود و حرکت آن را معنا میکند. این حرکت نشائت گرفته از بعد فرهنگی – اجتماعی ساکنین فضاهاست. نظامات فضایی بهمنظور پاسخگوی به نیاز کاربران خود در طول زمان خلقشدهاند، و خانه بیشترین محلی است که انسان در آن حضورداشته و در ارتباط با نیازهای مختلف ساکنان آن برپاشده است. از یکسو، این فضا بهعنوان اصلیترین مکان زندگی آدمی، بازتاب اندیشهها، باورها و ضروریات زندگی ساکنان آن بوده است و از سوی دیگر کالبد و ساختار فضایی آن مبین روابط پیچیده اجتماعی و فرهنگی مستتر در درون آن بوده است. هدف از پژوهش حاضر، تحلیل الگوی زیستی و الگوی کالبدی حاکم بر خانههای بشرویه در عصر قاجار، بهمنظور رمزگشایی منطق اجتماعی فضا و پیچیدگیهای روابط اجتماعی و فرهنگی در ساختار فضایی خانههای این شهر بوده است پژوهش حاضر ازنظر هدف در زمره تحقیقات بنیادی است و ازنظر ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی است. بخش اطلاعات نظری پژوهش، بر اساس اسناد و مدارک میراث فرهنگی، گزارش مستندسازی بافت فرهنگی – تاریخی شهر بشرویه انجامشده است. بخش توصیفی – تحلیلی با استفاده از نظریه چیدمان فضا و به کمک نرمافزار (آی گراف) بر پایه شاخصهای تقارن نسبی، قابلیت دسترسی، همپیوندی و عمق نسبی پرداختهشده است. نتایج بهدستآمده از پژوهش فوق نشان میدهد که فضاهای نوع ( cو ( )dفضای ارتباط و فضای فعالیت) در خانههای تاریخی بشرویه، فضاهای اجتماعپذیر بودهاند و بیشترین ارتباط رابین ساختار فضایی درون و بیرون خانهها را پدید آوردهاند. این فضاها کمترین میزان عمق و بیشترین میزان همپیوندی را دارا بودهاند و زمینهساز تقویت ارتباط عملکردی میان سایر فضاها شدهاند، که نتیجه آن تسهیل روابط اجتماعی میان ساحت فضایی خانهها و استفادهکنندگان از فضاها را نیز به همراه داشته است.