زنان همواره در طول تاریخ به عنوان بخشی از جامعه در کنار سایر اعضای خانواده متأثر از شرایط سیاسی، اجتماعی و مذهبی جامعه خود بودند. هر چند در تاریخ ایران دوره اسلامی و بر اساس منابع تاریخی، زنان معمولاً به طور رسمی در فعالیتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حضور ندارند، اما در برخی منابع مانند سفرنامههای اروپاییان و همچنین اسناد میتوان تصاویری از چگونگی حضور زنان در جامعه پیدا کرد. دوره صفویان به دلیل دارا بودن سفرنامهها و اسناد بسیار، نسبت به دورههای تاریخی پیش از خود از مزیتی نسبی در موضوع زنان برخوردار است. سکوت معمول منابع داخلی در دوره صفوی مؤید دیدگاه جامعه معاصرشان نسبت به زن هست، دیدگاهی که زن را متعلق به درون خانه دانسته و حضور اجتماعی او را بر نمیتابد. با این حال به نظر نمیرسد که زنان در طول دورههای تاریخی نظیر صفویه تمام و کمال خود را مقید به چنین دیدگاهی کرده باشند. در همین چارچوپ است بعضی زنان این عصر تحت تأثیر روحیه مذهبی و اعتقادات قلبی خود، علاوه بر تأسیس مؤسسات علمی و آموزشی با وقف املاک و مستغلات و دارائیهای فردی، باعث حیات و رونق مراکز علمی و آموزشی دوران صفوی شدند. آنان با استفاده از امکانات موجود برای ساختن بناهای عمومی و عام المنفعه تلاشهای زیادی نموند؛ به طوری که تعداد زیادی از نهادهای آموزشی عصر صفوی به همت زنان دایر گردید و بعضی از آنان هنوز هم پابرجاست. بر این اساس، با توجه حضور زنان غیرمسلمان(گرجی و ارمنی) در دوره صفویه و حضور پررنگ آنان در تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی عصر صفوی، نوشته حاضر فقط به بررسی زنان مسلمان میپردازد و سعی دارد به بررسی نقش و جایگاه زنان مسلمان ـ با توجه به اینکه بعضی آنان نفوذ و قدرت زیادی در دربار و جامعه داشتند ـ در ترویج و توسعه علوم و مراکز علمی بپردازد. بر این اساس، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سؤال اصلی است که زنان عصر صفوی چه نقشی در توسعه و ترویج علوم و مراکز علمی داشتند؟