وجود عنصر روایت (Narration) در ادبیات، دین، فلسفه، خاطرات و ... لزوم شکل گیری رشته ای جدید تحت عنوان «روایت شناسی» (Narratology) را سبب شد. مقوله زاویه دید(Perspective- Point Of View) بعنوان مهمترین وجه ساختار روایی، عنصر مرکزی بسیاری از نظریه های ادبی از جمله نظریه ژرار ژنت (Gerard Genette) است. وی با کانون سازی، چه کسی روایت میکند؟ و داستان از زاویه دید چه کسی بیان میشود؟ باعث شناخت شناسنده در مواجه با متن میشود . مثنوی مولانا از جمله آثار ارزشمند ادب پارسی است که شاعر در رسیدن به هدف عالی خود - تعلیم - از عنصر روایت در آن بهره میجوید. انتخاب کانون روایت متناسب، یکی از شگردها و ویژگیهای سبکی مولانا، در داستانپردازی است که تنوع آن موجب پویایی و لذت بخشی روایت و متمایز شدن سبک بیان مولانا میشود. نگارندگان در این مقاله پس از بیان نظریه ژرار ژنت به بررسی مقوله زاویه دید در داستان پادشاه و کنیزک و شگردهای مولانا در این زمینه میپردازند