یکی از شیوه های سبک هندی، مضمون آفرینی و جستجوی مضامین بکر و ناشناخته ای است که مبتنی بر اغراقات بعید و نازک خیالی است. شوکت بخاری از شاعران نه چندان مشهور سبک هندی نیمه ی دوم قرن 11 است که به این شیوه رفته و گاه اشعار او بدان درجه از خیال پردازی و نازک اندیشی است که گاه رسیدن به کنه مقصود آن دشوار است. به گونه ای که برخی از سخن های او در بادی امر بی معنی به نظر می رسد . شعر شوکت تابع حالت وارستگی و شکستگی حال او است. او گوینده ای است که در عالم بی منتهای خیال سرگشته است. هر چه سرود و هر ترکیبی که در گفتارش به کار برد معنی ها و ترکیبهای تازه ای است که بر پایه ی تخیلهای او استوار است. تشبیه های وهمی و استعاره هایی که بر خیال های ژرف بنا شده باشد در کلامش بسیار است. بسامد بالای برخی از کلمات در اشعارش همچون رنگ و مژگان در شکلها و تصاویر مختلف، نشان از علاقه وافر او به این واژگان و غوطه ور بودن او در این عوالم رنگین و نزاکت خیال است. اشعار او به طرز خیال است و او سرزمره ی معنی بندی و خیال آرایی است. شوکت، جهان و کار جهان را به هیچ میگرفت. زن و فرزندی نداشت و تنها میزیست و به طور کلی ناامید و سرگشته بود. و این ناامیدی با فراوانی واژه هایی که بار غم و اندوه را به دوش می کشند در اشعارش کاملاً مشهود است. در برخی از ابیات او تمایلات عرفانی هم دیده میشود. اختلاف مذاهب را در سودجوییها میداند و از هیچ طریق و آیینی راضی نیست. مثل همه شاعران سبک هندی مدام به شیخ و زاهد میتازد. از مستیها و نشأهها سخن میگوید. به یاد وطن است و درد غربت او را میآزارد. طبیعت را دوست دارد. زندگی او با شعر و تنهایی است. این پژوهش سعی دارد با مطالعه نظریه ها، رویکردها و روشهای سبک شناسی به درک و شناخت و بررسی و تحلیل سبک شناسانه ای از اشعار شوکت بخاری دست یابد. در این رویکرد توصیفی- تحلیلی متن مورد نظر بر اساس سبک شناسی لایه ای مورد بررسی قرار می گیرد .