زنان از دیرباز به عنوان نیمی از جمعیت جهان در پیشرفت های مادی و معنوی جوامع مؤثر هستند. استفاده از ظرفیت زنان از گذشته های دور تاکنون مورد توجه حاکمان سیاسی بوده است تا به وسیله ی آن شاخص رشد و توسعهی کشور خود را در جهان ارتقا دهند. برخی جوامع از گذشته های دور درگیر جنگ و نبرد بودند و جنگ ها همچون امری مردانه تلقی می شد زنان از حضور در آن معاف بودند؛ اما استفاده از ظرفیت و توانایی زنان در پشت صحنه های نبرد و درگیری نظیر امدادرسانی، خدمت رسانی و... دولت ها و مردان را در پیشبرد اهدافشان یاری می رساند. اهمیت زن در محیط خانواده و نقش محوری او در تربیت نسل و سامان دادن به امور داخلی خانه از وظایف اصلی او محسوب می شود و حضور در جامعه و نقش آفرینی در آن و یا خدمت رسانی ها در زمان جنگ در کنار وظیفه ی اولیه، وظیفه ای ثانویه به شمار می آید. در این پژوهش تلاش بر این است که با مقایسه و ارزیابی نقش و جایگاه زن در دو رمان هزار خورشید تابان و دا که هر دو روایتی هستند از زندگی زنان که در خلال نبرد و جنگ درون کشورشان توصیف می شود، به جنبه های مختلف زن و ابعاد وجودی او پی ببریم و دریابیم که عوامل دخیل بر ایفای نقش زنان در محیط های این چنینی تا چه حد مؤثر است و آیا مشارکت او در جامعه به خصوص در کشوری جنگ زده، به نقش اصلی او آسیب می رساند و نقش تربیت کنندگی او را زیر سؤال می برد یا خیر؟ جنگ چه تبعاتی را برای این گروه از جامعه در پی دارد و سؤالاتی دیگر که در این پژوهش به آن پاسخ داده خواهد شد. چرا که زن عنصری مهم در جامعه است و بهبود شرایط و روابط او بر خانواده و کل جامعه اثر خواهد گذاشت و جامعه حل معضلات پیرامون زندگی زنان به حل معضلات کلان تری خواهد انجامید.