دستیابی به فهمی درست یا مطلوب، از جمله دغدغه های هرمفسّر یا نظریۀ تفسیری است. یکـی از اموری که به عنوان مانعی جدی دردستیابی به این مهم تلقی شده، دخالت پیش فرض ها اسـت. جستجو در نقش پیش فهم ها و پیش فرض ها در پیدایش تفسیر، پژوهشی ضروری و پراهمّیت است. هیچ تفسیری بدون پیشافهم و پیش ادراک تهی باشد نمی تواند و هیچ دریافتی بدون استوار شدن برفهمی پیشین شکل نگرفته است. گوناگونی فهم ها و تأویل های موضوعی قابل بررسی و تحقیقی مهم و کاربردی است. به طور کلی هرمنوتیکِ فلسفی؛ فرایند رسیدن به فهمِ بهتر و چگونگی دریافت معنا از متون و پدیدههای گوناگونِ هستی را با شیوه ها و روشهای مختلفی مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد. در این دیدگاه ذهنِ مؤلف، مفسر و خواننده ی متون؛ مشحون از مفروضات، پرسشها، معلومات، عقاید، انتظارات، پیش فرضها و پیش ساخت هایی است که باعث معرفتهای گوناگون و به تبع روشهای مختلفی می گردد که همین مسئله منجر به اختلاف نظر و تفاسیر متعددی خواهد شد.