توسعه اقتصادی نقش پررنگی در روابط بین کشورها در سطح جهان و رقابتهای درون حکومتی دارد. انتخاب مدل توسعه گرایش های سیاسی و جبههبندیهای کشورها را جهت میدهد. در سال های اخیر نزدیکی به این کشور و استفاده از ظرفیت چین برای توسعه و مورد توجه دولتمردان ایران قرار گرفته است. قدرت اقتصادی چین در نگه داشتن رابطه اقتصادی با ایران در اوج تحریمهای بینالمللی بر ایران، تفاهم نامه 25 ساله بین ایران و چین و درخواست عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای این جهتگیری را پررنگتر کردهاست. استفاده از مدل توسعه اقتصادی که بر اصول دولت توسعهگرا و اجماع پکن باشد باعث نزدیکی ایران به چین در جبههبندیهای منطقه و جهانی میگردد. حال این سوال مطرح میشود. استفاده از آموزهای نظریه دولت توسعه گرا و نزدیکی به چین میتواند کاستیهای توسعه اقتصادی ایران را پوشش دهد؟ در پاسخ این فرضیه مطرح میشود با توجه به نزدیکی و همپوشانیهای اقتصادی ایران و چین، عدم متحدان استراتژیک برای دو کشور در جغرافیای پیرامونی خود، نیاز رو به گسترش چین به انرژی زمینههای مهمی برای همکاری گسترده ایجاد میکند. ساختار متفاوت داخلی و صنعتی، عدم درک هویتی از یکدیگر و تحریمهای آمریکا موانعی است، که با فائق آمدن بر آنها، شاید روابط دو کشور در سطح شریک استراتژیک ارتقا یابد.