فعل مرکز ثقل جمله و مهم ترین رکن سخن است و در میان کلیه عناصر نحوی، تنها عنصری است که تعیین می کند جمله چه ارکانی داشته باشد و ساخت بنیادین جمله را مشخص می کند و در همه متون نقش فراوان دارد. در این نوشتار، حوزه نحوی گلستان و کارکرد فعل از منظرهای گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است و نشان داده شد چه ویژگی های زبانی و دستوری در کلام او به ویژه در حوزه فعل وجود داشته است؟ فعل، در هر زبانی، مهم ترین عامل انتقال معنا و موسیقی موجود در کلام نویسندگان و شاعران است و در این نوشتار، سعی شده است تا بگوییم، عنصر فعل در گلستان چگونه توانسته است در انتقال مفاهیم، نقش آفرینی کند و با جابه جایی فعل در ارکان جمله، چه هدفی را دنبال می کرده است؟ راز و رمز جاودانگی این اثر، تنها مرهون مفاهیم بلند اخلاقی و اجتماعی نیست، بلکه مرهون ادبیّت، بخصوص در ساختار نحوی و زبانی آن است و اگر بخواهیم به برجسته ترین مشخصّه های نظام ادبی گلستان اشاره کنیم؛ هم باید در حوزه معنی وارد شویم و هم در حوزه لفظ و صورت، که بخش ثانی مورد توجّه و تأکید نگارنده است. در این نوشته، کارکرد فعل، از منظرهای گوناگون مطروحه در دستور زبان فارسی از زمان های افعال گرفته تا ساختمان آن و سایر ویژگی ها و کارکرد هریک، بحث شده است و از آنجاییکه گلستان اثری تعلیمی و اخلاقی است، سعدی کوشیده است تا با زبانی هرچه ساده تر و گویاتر، با مخاطب خود ارتباط برقرار کندو اگر گفته شود کارکرد ماضی ساده از سایر ماضی ها بخصوص ماضی التزامی بیشتر مورد توجّه او بوده است شاید به این خاطر است که به لحاظ روان شناختی خواسته است تا راه ارتباط با مخاطب و مستمع خود را هموارتر کند و با آوردن افعالی از گونه التزام نخواسته است، مخاطبش را با امّا و اگر و شاید و کاشکی و ای کاش و احتمال دارد، دچار شک و التزام کند و همچنین بیان شود افعال به کار رفته در گلستان چه کارکرد هنری می تواند داشته باشد؟ جابجایی، تقدّم و تأخّر آن ،چه میزان توانسته است در هنری کردن عبارات و افعال تاثیرگذار باشد؟ کثرت خبری بودن افعال و کارکرد خبری آنها، ناشی از معلّم و عقل کل بودن سعدی و تصویری از جهان واقعی در این امر است و نیز ناظر بر این مهم است که اتفاقاتی در عصر سعدی افتاده و او با نقل آنها، نگاه انتقادی خود را به آنها باز گفته است.