شمال ایران در مقام سنجش با مناطق شرقی و مرکزی به علّت ویژگیهای اقلیمی و اجتماعی و حفظ ارتباط فرهنگی با ایران باستان تنها بالیدن گاه تعداد انگشت شماری از عرفای برجسته بوده است. شیخ ابوالعبّاس قصّاب آملی، یکی از نوابغ عرفان شمال ایران در قرن چهارم هجری است که حکمت ایران باستان در اقوال او انعکاس یافته است. با اینکه نام، سرا و خانقاه شیخ در قرن چهارم، شهرتی یافته بود، از ابوالعبّاس قصّاب در کتابهای عرفانی، بسیار اندک و پراکنده نام برده شده که شناخت و قضاوت در باره احوال و اندیشه های وی را دشوار کرده است. در این مقاله با جستجو در تذکره ها و دیگر آثار عرفانی، چون کشف المحجوب، طبقات الصّوفیه، اسرارالتّوحید، تذکره الاولیاء و ...، اطّلاعاتی در باره نام و نسب، ملاقاتها، مریدان، کرامات، سخنان او و ارتباط شیخ با حکمت خسروانی به دست داده شده است و بدین گونه، چهره او تا اندازه ای معرّفی گردیده است.