توسعۀ شهرنشینی و الزامات متعدد آن به شدت روابط همسایگی در معنای سنتی آن را متأثر ساخته است. در شهر افراد و گروه های ناهمگن در کنار هم اقامت دارند که با یکدیگر تفاوت های فرهنگی و فاصله های اجتماعی دارند. این ناهمگونی به مقدار زیادی زمینۀ مناسب برای توسعۀ روابط چهره به چهره و روابط همسایگی را از بین می برد یا تضعیف می کند. در عین حال دینداری می تواند متغیر مهمی در تحکیم روابط همسایگی باشد. بنابراین پژوهش پیش رو به بررسی تأثیر دینداری بر میزان روابط همسایگی شهروندان ساکن شهر بابل می پردازد. روش پژوهش پیمایشی بوده و داده ها از طریق پرسش نامه گردآوری شده است. جامعه آماری را همه شهروندان بالای 25 سال ساکن شهر بابل تشکیل داده است. حجم نمونه تحقیق 384 نفر بوده که از طریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد. یافته های تحقیق نشان داد که میزان روابط همسایگی در این شهر کمتر از میانگین است. افزون بر این، یافته های تحقیق نشان داد که دینداری و ابعاد آن (مناسکی، پیامدی، اعتقادی، تجربی) به میزان 20 درصد از واریانس روابط همسایگی را تبیین می کنند. همچنین تأثیر دینداری بر روی روابط همسایگی مثبت (Beta=0.40) بوده است. براساس نتایج تحقیق، اجتماع های دینی و ایمانی مبنایی برای گرد هم آمدن افراد و مهم ترین منبع مولد سرمایه اجتماعی (در روابط همسایگی) محسوب می شوند. بنابراین پیشنهاد می شود به دلیل اهمیت نقش آموزه های دینی در میزان روابط همسایگی و ارتقای آن، در سیاست گذاری های مرتبط با شهرنشینی به خصوص روابط همسایگی مورد توجه قرار گیرد.