امروزه مسئلۀ انرژی و مصرف آن از مسائل مهم جهان از جمله ایران (به ویژه مصرف در بخش خانگی) است. این پژوهش به منظور شناخت عوامل مؤثر بر مصرف انرژی خانگی و تعیین چشم اندازهای پژوهشی آتی در این حوزه صورت گرفته است. در راستای شناخت مصرف و رفتار مصرفی در بخش خانگی، مطالعات متعددی انجام شده، ولی زوایای دید هر پژوهش، متکی به عناصر خاصی بوده است. رویکرد مرور سیستماتیک می تواند با بررسی و تحلیل یافته های تحقیقات، آنچه در پژوهش های مختلف گزارش شده است، در قالب جدید تحلیل و ارائه کند؛ در این تحقیق با استفاده از مرور سیستماتیک، از طریق خوانش 176مقاله و غربالگری آنها و درنهایت انتخاب 40مقالۀ علمی، سعی شده عوامل مؤثر بر مصرف انرژی خانگی مطرح شود. یافته ها از طریق به کارگیری روش کدگذاری (باز، محوری و گزینشی) و مقوله بندی فرعی و اصلی آنها حاصل شده است. برای اعتبار از راهبردهای اعتبارپذیری، تاییدپذیری و اطمینانپذیری استفاده شده است. از میان داده های بررسیشده، سه سطح کلان (حاکمیت)، میانه (اجتماع) و خرد (خانواده) حاصل شده و روابط مستقیم و غیرمستقیم در هر سطح، در قالب مدل علی تدوین شده است. نتایج نشان میدهد در سطح حاکمیت (نظام آموزشی و رسانه، سیاستهای انرژی و قانونگذاری، مدیریت اجرایی دولت و نهادهای مرتبط با انرژی، مدیریت تولید، توزیع و مصرف انرژی، توسعۀ فناوری، و استاندارد شهرسازی و معماری)، در سطح اجتماع (عوامل اجتماعی و فرهنگی، آگاهی عمومی و عوامل میانفردی) و در سطح خانوار (ویژگیهای جمعیت شناختی خانوار، سبک زندگی و پایگاه اجتماعی-اقتصادی) بر مصرف انرژی خانگی تأثیرگذار هستند. نتایج این پژوهش می تواند راهنما و هدایت کنندۀ پژوهش های آتی در حوزۀ انرژی، برای گسترش تحقیقات بین رشته ای (با ورود عوامل جامعه شناختی) باشد.