یکی از سازوکارهای مؤثر و تضمینکننده تداوم رفتارهای جدید، ایجاد عادتهای نوین رفتاری است. به همین دلیل، هدف عمده مداخلات سیاستی، از جمله آموزش یا تأمین انگیزههای اقتصادی، ایجاد رفتارها و عادتهای مثبت در قالب بهینهسازی مصرف انرژی (مثل آب، برق و گاز) بهصورت پایدار است. پژوهشگران اجتماعی بر اهمیت نیاز آشکار برای وقوع تغییر اساسی در طرز فکر و شیوه عمل مصرف تأکید میکنند. هدف از انجام پژوهش حاضر، شناخت عادتهای مصرفی مشترکان خانگی گاز با تأکید بر بهینهسازی در مصرف است. این پژوهش در سطح استان مازندران و در آبانماه سال 1189 انجام شد. نمونه آماری را 215نفر از مشترکان خانگی شرکت گاز استان مازندران تشکیل دادند. روش بررسی، پیمایش بود و از پرسشنامه ساختیافته برای گردآوری دادهها استفاده شد. برای تحلیل دادهها نیز از آمارههای توصیفی و استنباطی استفاده شد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که مشترکان خانگی به بهینهسازی مصرف گاز گرایش دارند. میانگین فرهنگ خانواده، آگاهی از پیامدهای منفی مصرف گاز، آگاهی از سیاستهای مصرف بهینه گاز در ساختمان و اثربخشی شخصی پاسخگویان در سطح خوبی قرار دارد؛ درحالیکه میانگین دانش مصرف گاز و رضایتمندی از خدماتدهی شرکت گاز در سطح متوسط گزارش شده است. علاوهبراین، نتایج تحقیق نشان میدهد که اگرچه بهینهسازی مصرف گاز برحسب شغل متفاوت است، برحسب تحصیلات متفاوت نیست. همچنین عادت به بهینهسازی مصرف گاز با سن همبستگی مثبتی دارد، اما با درآمد خانوار و گازبها رابطه معناداری ندارد. مدل نظری بهوسیله مدلسازی ساختاری آزمون شد و روابطی که در مدل نظری ترسیم شده بود، اصلاح شد نتایج نشان میدهد که دانش مصرف گاز بیشترین تأثیر مستقیم را بر عادت مصرف گاز دارد؛ درحالیکه فرهنگ خانواده بیشترین تأثیر غیرمستقیم را بر آن دارد. بهطورکلی، نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که دانش تأثیر مثبتی بر عادتهای بهینهسازی مصرف گاز دارد