هدف از پژوهش حاضر، مقایسه دلایل بی رغبتی به ورزش بین معلمان تربیت بدنی و کارکنان علوم پزشکی شهرستان ساری می باشد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری آن را، کلیه معلمان تربیت بدنی شهرستان ساری به تعداد 164 نفر و کارکنان علوم پزشکی شهرستان ساری به تعداد 1180 نفر تشکیل می دهند که براساس جدول کرجسی و مورگان (1970)، تعداد 118 نفر از معلمان تربیت بدنی و 291 نفر از کارکنان علوم پزشکی با روش نمونه گیری تصادفی– طبقه ای بر حسب جنسیت به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه علل بی رغبتی به ورزش وفایی مقدم (1390) می باشد که در پنج عامل (ویژگی های شخصی، موانع بازدارنده، عوامل محیطی سوق دهنده و جاذبه فعالیت ورزشی) با 40 سوال طراحی شده است. روایی آن به تایید متخصصان امر رسید و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 863/0 محاسبه شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون های t مستقل، فریدمن و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شده است. نتایج نشان داد؛ بین ویژگی های شخصی و عوامل محیطی عدم رغبت به فعالیت های ورزشی در معلمان تربیت بدنی و کارکنان علوم پزشکی شهرستان ساری تفاوت معناداری وجود دارد ولی بین بین موانع بازدارنده و جاذبه فعالیت های ورزشی عدم رغبت به فعالیت های ورزشی در معلمان تربیت بدنی و کارکنان علوم پزشکی شهرستان ساری تفاوت معناداری وجود ندارد. بین عوامل چهارگانه (شخصی، موانع موجود، محیطی سوق دهنده و جاذبه ورزش) عدم رغبت به ورزش در معلمان تربیت بدنی و کارکنان علوم پزشکی شهرستان ساری، اختلاف معناداری وجود دارد و در معلمان تربیت بدنی موانع بازدارنده در رتبه اول و ویژگی های شخصی در رتبه آخر و در گروه کارکنان علوم پزشکی موانع بازدارنده در رتبه اول و جاذبه فعالیت ورزشی در رتبه آخر قرار دارد. همچنین بین عدم رغبت به ورزش در معلمان تربیت بدنی و کارکنان علوم پزشکی شهرستان ساری بر حسب جنسیت، سن، سابقه کاری و سطح تحصیلات تفاوت معناداری وجود ندارد. به نظر می رسد که ایجاد گروههای شرکت کننده در فعالیتهای ورزشی در جامعه هدف، از اهمیت زیادی برخوردار است.