غزاله علیزاده از زنان پیشرو در داستان نویسی ایران است که با رمان خانهی ادریسیها بیش از پیش به شهرت رسید. او در خانوادهای اشرافی متولد شد و تنها فرزند خانواده بود. دو ازدواج ناموفق داشت که از ازدواج اول او دختری به یادگار ماند و دو دختر دیگر از زلزلهی بوئین زهرا و طبس به فرزندخواندگی گرفته بود. او در سالهای پایانی عمرش به سرطان مبتلا شد که همین دردها و خستگی از این بیماری سبب شد تا با مرگی خودخواسته به زندگی خود پایان دهد و جامعهی هنری ایران را در بهت و حیرت نگه دارد. رمان خانهی ادریسیها، داستان خانهای اشرافی را روایت میکند که ساکنان آن سالهاست که با سکون و خمودگی و گشت و گذار در گذشتهی خود، روزهایشان را سپری میکنند. ساکنان اصلی این خانه: خانم ادریسی، لقا دختر او، وهّاب نوهی پسریاش و یاور خدمتکار قدیمی آنها هستند. اتفاقات این رمان درعشق آباد ترکمنستان رخ میدهد که با انقلاب کارگری، همه چیز دگرگون میشود و طبقهی کارگر بر طبقهی اشراف برتری مییابند. عدهای از این انقلابیون به خانه ادریسی ها که خانهای اشرافی است وارد میشوند که ادامهی حوادث رمان از تقابل ساکنان اصلی خانه و مهمانان جدید رخ میدهد. با کنکاش در زندگی خود نویسنده، یعنی غزاله علیزاده میتوان فهمید که حالات و روحیات و حوادث پرفراز و نشیب زندگی او با حوادث و رویدادها و حالات شخصیتهای رمان کاملا منطبق است. هدف از این پژوهش جمعآوری این اشتراکات از زندگی نویسنده و رمانش بود که اثبات کند رمان خانهی ادریسیها بازتابی از زندگی غزاله علیزاده است. اوضاع سیاسی و فرهنگی، آشفتگی های روحی و مرگ و افسردگی، اشرافیت گری، درونگرایی،گرایشات عرفانی، فرزندخواندگان و...همه و همهی این نمونهها، نشان از این دارد که رمان خانهی ادریسیها و حوادث و حال و اوضاع روحی شخصیتهای آن، مشابهت زیادی با زندگی شخصی غزاله علیزاده دارد