در اغلب موارد خوانشی که توسط شعرای فارسی از طبیعت می شد همواره نگاهی یکسویه به معنای انسانی و زیبایی شناسانۀ آن بوده است، به نحوی که طبیعت در خدمت خواسته های انسانی قرار می گرفت و بر اساس معیار های انسانی مورد سنجش واقع می شد. البته باید به این نکته نیز اشاره کرد که در میان مکاتب سنت ادب فارسی تنها شعرای عرفانی بودند که در اشعار باطنی خود حق ذاتی طبیعت را رعایت می کردند و سعی داشتند تا طبیعت را همان گونه که هست ببینند و بسرایند و اعتقاد داشتند که طبیعت جلوه ای از حق تعالی بر روی زمین است که با نظر به آن می توان به درک پروردگار رسید. اما آن چیزی که در اینجا بسیار حائز اهمیت می باشد این است که ما در اینجا نیز طبیعت را به مثابه طبیعت ندیدیم.