در تاریخ ادبی، شعر و موسیقی پیشینهٔ زیادی دارد. در این میان شعر کلاسیک از برجستگی بیشتری برخوردار است. غالباً در فهم شعر توجه به عناصر بیانی و بدیعی راهنماست و اگر هم پای عروض به میان می آید صرفاً به دروس عروض و قافیهٔ دورهٔ دبیرستان و کارشناسی دانشگاهی محدود می شود. دغدغهٔ ما در پژوهش حاضر توجه بیشتر به عناصر مغفول مانده در تحلیل شعر است. در اینجا به طور خاص دربارهٔ موسیقی سخن گفته ایم و اینکه توجه به عناصر موسیقیایی شعر چه نتایج و پیامدی در تفسیر دقیق تر آن دارد. این پژوهش به طور ویژه، دربارهٔ وزنی خاص به نام «کرشمه» در غزلیات حافظ با روش تحلیلی-توصیفی انجام می پذیرد. ما نشان دادیم توجه به موسیقی در شعر حافظ، می تواند چه کمکی برای درک عمیق تر و وسیع تر از شعر داشته باشد. مثلا: آگاهی از عناصر موسیقیایی، در تحلیل اشعار به مخاطب ویژه ادبیات کمک می کند که با بررسی نکات تازه به تحلیل های جدید و اثربخشی دست یابد، اشعار را درست بخوانند و در نتیجه این درست خوانی ، درون مایه ها ، تاکیدات معنایی و... بهتر خود را آشکار کنند .