ادبیات تطبیقی یکی از حوزههای مهم ادب پژوهیست که به دو مکتب مهم تقسیم میشود: مکتب فرانسوی و مکتب آمریکایی. مکتب فرانسوی بیشتر به دنبال سرچشمههای الهام و شواهد تاریخیای است که مؤید پیوندهای ادبی ملتها و تآثیرپذیری آنها از یکدیگر باشد؛ اما مکتب تطبیقی آمریکا زیبایی شناسی، توجه به نقد وتحلیل و بررسی شباهتها، هم در فرم و هم در محتوا را رأس کار تطبیقگری نهاده است؛ بنابراین به وسیلهی ادبیات تطبیقی، زوایای پنهان ادبیات ملتها آشکار میگردد. ترجمه از اشعار و آثار نویسندگان دیگر ملل، پنجرهای است که به سوی ادبیات تطبیقی گشوده میشود. ترجمه یکی از ابزارهایی است که این فرضه را قوت میبخشد که احتماالً شاعر یا شاعرانی تحت تأثیر آن به سرایش شعر بپردازند. در ادبیات معاصر احمد شاملو از این حیث مورد توجه است؛ چرا که هم مترجم بوده و هم شاعر. در این بین از جمله مضامین مهمی که در شعر شاملو وجود دارد سه مضمون زندگی، عشق و مرگ است. در این میان لورکا، در زمرهی آن دسته از شاعرانی قرار میگیرد که شاملو به ترجمهی پارهای از اشعار وی پرداخته است. اهمیت موضوع در این نکته نهفته است که در اشعار لورکا هم سه مضمون زندگی، عشق و مرگ مفاهیم کلیدی محسوب میشوند. در این پژوهش که با رویکرد تطبیقی فرانسوی و با استفاده از منابع کتابخانهای انجام گرفته است، تأثیرگذاری اشعار لورکا در مفاهیم زندگی، عشق و مرگ مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نشان داد که احمد شاملو به ترتیب در مضامین مرگ، عشق و زندگی بیشترین تأثیرپذیری را از اشعار لورکا داشته است. شایان توجه این که تأثیرپذیری شاملو از لورکا نه به شکل تقلید یا وامگیری محض مفاهیم و مضامین و واژهها بلکه غالباً به صورت برداشت آزاد و با رنگ و رویی ایرانی صورت گرفته است و برای خوانندهی ایرانی قابل درک و لمس میباشد.