براساس رویکرد بینامتنیت، هیچ متنی خودبسنده نیست و هر متن در آن واحد ، هم بینامتنی ازمتون پیشین و هم بینامتنی برای متون پسین خواهد بود. نوشتار حاضر، در جهت کشف و شناخت انواع روابط ترامتنی و به طور خاص به بررسی مناسبات بینامتنی در سه اثر مثنوی ولد نامه سلطان ولد ، رساله فریدون ابن احمد سپهسالار و مناقب العارفین شمس الدین افلاکی بر پایهی نظریهی ژرار ژنت فراهم آمده است. این پژوهش نشان میدهد که میان مثنوی ولدنامه از یکسو و رساله سپهسالار و مناقب العارفین افلاکی از سوی دیگر ،به نحو تامل برانگیزی روابط ترامتنی چون: فرامتنیت ، سرمتنیت ، پیرامتنیت و .. وجوددارد؛ اما در این میان، و در تحلیل بینامتنی، رساله سپهسالار و مناقب العارفین در ساختار و محتوای حکایت ها در اشکال صریح، غیر صریح و ضمنی متاثر از ولد نامهاند . قابل ذکرست اگر چه مناقب العارفین در مقایسه با رسالهی سپهسالار از حیث محتوایی شاخ و برگ بیشتری پیدا می کند و با مطالب غیرواقعی و افسانه ای آمیخته میشود، اما از جهت داستان پردازی و ادبی، جایگاه رفیع تری می یابد