هدف این پژوهش تحلیل اثر نامتقارن ابزارهای سیاست مالی دولت بر بهرهوری کل عوامل تولید در ایران است. برای این منظور نخست بهرهوری کل عوامل تولید به روش مانده سولو در دوره 1357-1399 محاسبه و سپس جهت برآورد الگو از رهیافت خودرگرسیونی با وقفههای توزیعی خطی و غیرخطی استفاده شد. یافتهها در بلندمدت نشان میدهد که اندازه دولت و بار مالیاتی با اثری معکوس و نامتقارن بر بهرهوری همراه است. به نحویکه اثرگذاریِ معکوس افزایشها در اندازه دولت بیش از سه برابر اثر معکوس کاهشها در آن میباشد و اندازه اثرگذاری معکوس بار مالیاتی به هنگام کاهشها دو برابرِ اثرگذاری معکوس آن به هنگام افزایشهاست. تورم نیز دارای اثر معکوس و نامتقارن بر بهرهوری است. به نحویکه اثر مطلوب کاهشها در تورم بر بهرهوری بیش از اثر نامطلوب افزایشها در آن است. درجه باز بودن تجاری اثر مستقیم و نامتقارن بر بهرهوری دارد و اثر مطلوب افزایشها در درجه باز بودن تجاری بیش از چهار برابر اثر نامطلوب کاهشها در آن است. بر مبنای نتایج حاصله پیشنهاد میشود که سیاستگذاران ضمن اتخاذ سیاستهای مناسب در راستای ارتقای سطح بهرهوری کل عوامل تولید، به هنگام سیاستگذاری به نامتقارنی عوامل یاد شده در اثرگذاری بر بهرهوری کل عوامل تولید توجه نمایند.