مفهومسازی در متون ادبی شیوههای خاص خود را دارد و برای مصادیق مختلف عینی و ذهنی، صورت میگیرد. استعاره یکی از عناصر مهمّ مفهومسازی و تصویرگری در آثار ادبی است، اما در زبانشناسی شناختی، استعاره از سطح واژه و زیباسازی فراتر میرود، فرایند فکری و تجربی پیدا میکند تا به مفهومسازیِ پدیدههای ذهنی بپردازد. استعارهی مفهومی، مفاهیم ذهنی را به کمک دو حوزهی مبدأ و مقصد تصویر میکند. استعاره در ادبیات یکی از شگردهای بسیار مهم و پرکاربرد محسوب میشود و به دلیل فشردگی و برقراری ارتباط این همانی بین حوزهی مبدأ و مقصد، از ذهن پیچیده و خیال انگیز گوینده حکایت دارد. حافظ شیرازی از جمله شاعرانی است که استعاره را یکی از شگردها و شیوههای مهمّ اشعارش ساخته است. تحلیل فرایند شکلگیری استعارهها و جنبههای شناختی آنها میتوانند هم شناخت بهتر و شاید تازهتری ازاشعار او به دست دهند و هم بر علایق مخاطبان بیفزایند. بنابراین، در این پایاننامه کوشش شده تا یکی از حوزههای استعارهی مفهومی، یعنی تجارت، و استعارهی «زندگی، تجارت است» مورد تجزیه و تحلیل قرارگیرد. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل کلان استعارهی مفهومی «زندگی، تجارت است» در غزلیات حافظ شیرازی و خرداستعارههای مربوط به این حوزه است و بررسی و تشریح انگیزههای شناختی و آبشخورهای فرهنگی و سیاسی-اجتماعی شکلگیری استعارههای مذکور، از اهداف فرعی این پژوهش به شمار میآید. روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی و گردآوریِ اطلاعات، کتابخانهای است. تحلیل دادههای پژوهشِ حاضر دلالت بر این دارد که اساساً حافظ ذهنگراست و مفاهیم اشعار او غالباً ذهنی و انتزاعی است؛ یعنی حافظ در غزلیاتش به دنبال ابزاری است که بتواند آن مفاهیم ذهنی متعالی را محسوس و ملموس گرداند و اهل عشق و معرفت را محرم اسرار خود و رموز عشق نماید و عاقلان و خرمندان را نیز به کمک چاشنی عشق و مهرورزی، با راستی، پاکی و دادگری و نظایر آن، عمیقتر آشنا گرداند. بنابراین، یکی از کارسازترین و مؤثرترین ابزاری که مییابد، استعاره در قالب مفهومی و شناختی آن است. دریافت ذهنگرایی حافظ به کمک استعارهی مفهومی، مؤیّد گرایشهای معنوی و عرفانی او نیز هست.