ضربالمثل بخشی از ادبیات عامیانهی ملّتها است. درونمایهی آن بسته به محیط جغرافیایی، اقلیم زندگی و فرهنگ جوامع، متفاوت است. مثلها را بازگوکنندهی فرهنگ هر ملت، قبیله، قوم و عشیره، و نشاندهندهی اندیشههای همگانی آنان میدانند. بنابراین، اگر یکی از اهداف ضربالمثلها را شناخت افکار و اندیشه، آداب و سنن، زبان و تأثیرات آن بدانیم، گردآوری و تحلیل ضربالمثلها به خصوص مثلهای بومی و عناصر اقلیمی آنها می-تواند در مردمشناسی، بازسازی آداب و کاربرد و زنده نگهداشتن زبان اقلیمی مؤثر واقع شود. بدین دلایل این پایان-نامه به تحلیل ضربالمثلهای شرق استان مازندران اختصاص دارد. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و شیوهی جمعآوری اطلاعات، کتابخانهای و میدانی است. مهمترین حوزهها یا عناصر اقلیمی شکلدهندهی ضربالمثلهای شرق مازندران عبارتند از: کشاورزی، دامپروری، حیوانات، پرندگان، گیاهان و درختان. از اینرو، ضربالمثلها براساس هریک از حوزهها تحلیل شدند. ارزشهای زبانی و کارکردهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آنها مورد واکاوی قرارگرفت. براساس نتایج تحقیق، مثلهای شرق مازندران هم از نظر ساختاری و هم از نظر نحوی نسبت به مرکز کمتر و نسبت به غرب، تفاوت بیشتری داشته، یکی از بهترین مصادیق تنوع گویش و لهجه و بهتبع آن، اصطلاحات و واژگان در مناطق مختلف مازندران بوده و نوع زندگی آنها را به تصویر میکشد. بیشترین درون-مایه و کارکرد مثلهای شرق مازندران مربوط به مسائل اجتماعی و کمترین مربوط به مسائل فرهنگی است و این امر حکایت از درگیری مردم در تأمین معیشتشان دارد. مثل، خود از دیدگاه زیباییشناختی در اوج ایجاز و بلاغت است؛ اما کنایه و استعاره پرکاربردترین آرایهها در مثلهای شرق مازندران هستند. دلایل عمدهی استفادهی مردم از کنایه و پوشیدهگویی، شرایط نامناسب سیاسی-اجتماعی، نبود آزادی و دشواری در صراحت بیان است و استعاره نیز مهمترین راهکار برای بیان افکار و عقایدی است که بهراحتی قابل بیان نیستند. نماد، جناس، واجآرایی، مراعات نظیر، تضاد و موازنه از دیگر آرایههای پرکاربرد در شرق مازندران است. کاربرد این آرایهها در مثلها طبیعی است و نه مکانیکی. از اینرو، یکی از دلایل زیبایی مثلها کاربرد هنری آرایههاست. در کوتاه سخن میتوانگفت که مثل-های شرق مازندران در حقیقت، سبک زندگی مردم آن را روایت میکنند.