تبدیلشدن به قربانی جرائم یک نگرانی عمده برای شهروندان هر جامعهای است،قربانی شدن توسط مجرمان به نگرانی در مورد عواقب منفی که این امر بر قربانیان دارد، ازجمله« ترس بیشتر از جرم» منجر شده است. ترس از جرم اضطراب واقعی و منطقی یا غیرمنطقی است که براثر این استنباط پدید میآید که فرد در معرض خطر بزه دیدگی است. هدف تحقیق حاضر آن است که با تکیهبر نظریههای فعالیتهای روزمره و سبک زندگی اثر بزه دیدگی بر ترس از جرم را بررسی کند. روش تحقیق پیمایشی و ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه است. جمعیت آماری تحقیق را کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه مازندران در سال تحصیلی 1404-1403 تشکیل دادهاند، که درمجموع 400 نفر از این دانشجویان به روش نمونهگیری طبقهای متناسب انتخابشدهاند، توصیف متغیر وابسته نشان میدهد که 3/30 درصد پاسخگویان ترس از جرم را در سطح کم، 5/57 درصد در سطح متوسط و 3/12 درصد در سطح زیاد تجربه کردهاند. که این میزان در دختران بیش از پسران بوده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که از تمامی متغیرهای واردشده در مدل رگرسیونی متغیرهای شدت پیوستگی به دوستان منحرف و پیوند اجتماعی تأثیر معناداری بر بزه دیدگی دانشجویان داشتهاند. متغیر شدت پیوستگی به دوستان منحرف رابطه مثبت و پیوند اجتماعی رابطه منفی با بزه دیدگی داشته است، متغیر شدت پیوستگی به دوستان منحرف نیز مهمترین تبیینکننده بزه دیدگی است، همچنین متغیر بزه دیدگی بهعنوان متغیر میانجی تأثیر معناداری بر ترس از جرم داشته است.