عنوان
|
رویکرد سیاست خارجی ایران و روسیه در حوزه خزر
|
نوع پژوهش
|
طرح پژوهشی خاتمه یافته
|
کلیدواژهها
|
ایران، روسیه، سیاست خارجی، نوواقع گرایی، همگرایی.
|
چکیده
|
به عقیده نظریه پردازان روابط بین الملل حوزه دریای خزر و به طور کلی منطقه آسیای مرکزی و قفقاز دارای اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک است. این منطقه از دیرباز شاهد درگیری های پردامنه فرقه ای بوده است. در کنار آن وجود نفت توجه کشورهای فرامنطقه را به آن جلب کرده و قدرت های منطقه ای نظیر ایران و روسیه را برانگیخت تا به مسائل این منطقه توجه ویژه ای داشته باشند. بنابراین، ضرورت پرداختن به نگاهی فراگیر به مسائل منطقه، توجه نویسندگان و محققین را به خود جلب کرده است. حضور دو قدرت مهم جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه در جنوب و شمال دریای خزر و اینکه چه رویکردی نسبت به مسائل این منطقه دارند و چه جوانب همسو و غیر همسویی را دنبال می کنند؟ سئوالاتی است که پژوهش حاضر سعی در پاسخ گویی به آن است. دو دولت ایران و روسیه در پاره ای از مسائل که شامل مسائل مربوط به روابط با کشورهای همسایه، اهمیت انرژی و خطوط لوله، مبارزه با افراط گرایی و تروریسم، حضور بیگانگان و رژیم حقوقی دریای خزر تا حدودی دارای سیاست های همگرایانه با یکدیگر دارند؛ اما در همین مسائل نیز رگه هایی از ناهمسویی و حتی تضاد منافع بین دو کشور را شاهد هستیم. پژوهش های صورت گرفته اکثراً به نقش یک عامل خاص توجه کرده اند و یا تنها به یک بعد همگرایی یا واگرایی را برشمرده اند. این نوشتار سعی دارد با نگاهی وسیع تر و با بهره گیری از نظریه نوواقع گرایانه به رفتار دو بازیگر بپردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد دو دولت در حوزه دریای خزر دارای ایستارهای متفاوت هستند، اما از طرف دیگر برای دسترسی به اهداف و منافع ملی بلندمدت متقابل اشتراکات زیادی دارند. دو دولت برای جلوگیری از فشار و نفوذ غرب با محوریت ایالات متحده آمریکا در حوزه خزر دارای نگرش مشترک اند. به همین دلیل، ایران و روسیه در ابعاد سیاسی، اقتصادی و امنیتی همکاری های استراتژیک دارند و نسبت به آینده حوزه دریای خزر بسیار حساس و تأثیرگذار هستند.
|
پژوهشگران
|
ماری ملکی (همکار)، علی اکبر جعفری (مجری)
|