عنوان
|
تحلیل جدال مصائب حیات و معنای زندگی در منظومه فکری مولوی
|
نوع پژوهش
|
مقاله ارائه شده
|
کلیدواژهها
|
مولوی، معنای زندگی، انسان، مصائب، حیات
|
چکیده
|
حیات انسان همواره در تلاطم و دگرگونی است. در خلال این فراز و فرودها، گاهی مصائبی برای بشر حادث می شوند؛ به گونه ای که کشمکش و جدالی ما بین مصائب حیات با معنای زندگی، برای فرد یا افراد بشر تجلی می نماید. پژوهش حاضر در پی این مسئله است که مبتنی بر منظومه فکری مولوی، چه تحلیلی از جدال مصائب حیات با معنای زندگی قابل ارائه بوده و راهکار برون رفت از منظرایشان چیست؟ این تحقیق با روش توصیفی_تحلیلی نگارش گردید. براساس یافته های پژوهش، حیات طبیعی با مصائب و ناگواری هایی همراه است که انسان باید با اعتقاد به خداوند، در برابر این سختی ها، صبوری کند و به شکوه و شکایت نپردازد، چه اینکه با تکثر این شکواییه ها، شخص احساس نا امیدی و پوچی نموده و زندگی اش از معنا تهی می گردد. از نظر مولوی کسی که نور ایمان در قلبش می تابد، در مقابل مصائب روزگار خود را نمی بازد و راضی به رضای حق می گردد ( پسندم آنچه را جانان پسندد )؛ زیرا چنین شخصی از همان ابتدا، خوب دریافته است که دنیایی که انسان ها در آن زندگی می کنند، پیوسته در حال تغییر و تحول است و نباید به این دنیای فانی دل بست. مولوی همچنین معتقد است که ریشه همۀ احوالات انسان (از غم و شادی، زشتی و زیبایی) از درون خود انسان نشأت می گیرد. صبوری در برابر سختی ها و ناگواری های زودگذر و فانی، سبب می شود که تحمل فرد برای مصائب بزرگتر افزایش یابد. با اعتقاد به خداوند و اطمینان به او، انسان می تواند در مقابل سختی ها و مصائب روزگار بردباری به خرج داده تا درد و رنج ها را آسان تر پشت سر نهد و یک زندگی معنادار داشته باشد.
|
پژوهشگران
|
مهران رضائی (نفر دوم)، فاطمه عبدالله پور سنگچی (نفر اول)
|