چکیده
|
ماه رمضان، ماه نهم از ماههای دوازدهگانه سال قمری است (إِنَّ عِدَّهَ الشُّهُورِ عِندَ اللَّـهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِی کِتَابِ اللَّـهِ (توبه/36)) که بسان صدف ملکوتی، گوهرهای فراوانی را در خود جای داده است. البتّه هر کدام از این ماهها دارای هویت خاص خودشان بوده و از اختلاف مراتب برخوردارند و در این میان برخی ماهها به عنوان سرآمد ماههای دیگر و با عنوان ماههای حرام شناخته شدهاند که دارای حرمت بیشتری بوده و جنگ در آن ماهها حرام شده است (رجب، ذیالقعده، ذی الحجّه، محرم) اما عجیب است که ماه رمضان در این ماههای چهارگانه هم قرار ندارد و به تعبیر دیگر این ماه استثنایی با هیچ بازه زمانی و یا هیچ ماه دیگری مقایسه نمیشود همانطور که اهل بیت(ع) را با هیچکس دیگر مقایسه نشاید. (صدوق (د)، بی تا: 2/ 177؛ حر عاملی، 1416: 10/ 312). بی تردید این ماه به گونهای برای حضرت رب اهمیت دارد که گویا آن را به چشم، نامزد و ناموس خویش دانسته و آن را به خود نسبت داده است [نام خود را بر آن نهاده است] (شهرا...) گویا ما سوی ا... را در آن راهی نیست. امّا خدای مهربان با آداب و شرایط خاص (با زبان روزه و قصد قربت به درگاه صاحب ماه، پرداخت زکات، یاد فقرا و...) به بندگانش اجازه ورود در این قلعۀ اختصاصی و دیدار با محبوبش را داده است. سؤال محقق این است که این ماه دارای کدام ویژگی و جایگاه است که اینهمه اهمیت پیدا کرده است؟ و تکلیف بندگان خدا در ورود به دیار یار چیست؟ باید گفت تحقیق یاد شده به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از ظرفیت کتابخانهای و بهرهگیری از قرآن و جوامع روایی به بازخوانی این ماه با شرافت پرداخته است و با استمداد از آیات و روایات و اسامی گوناگون این ماه شریف بر این اعتقاد است که اسرار عظمت ماه رمضان و سرّ مگوی آن در رمزگشایی از قرآن و لیلهالقدر آن است که برای آدمیان به واقع ناشناخته مانده است؛ امّا در ایستگاه نهایی به این نتیجه دست یافت که آزادی و رهایی انسان از فقر مادّی و معنوی و نجات از همه ناخالصیها و گناهان، غایت تشریع روزه در ماه رمضان است (الورع عن محارم ا...).
|