عنوان
|
مطالعۀ نمادشناختی نفوش فرشته و دیو در نقاشی های عامیانه (مطالعۀ موردی: دو بنای معماری آیینی کیجاتکیه و شیاده در بابل)
|
نوع پژوهش
|
مقاله ارائه شده
|
کلیدواژهها
|
فرشته و دیو، بناهای آیینی، مازندران، ترکیب بندی.
|
چکیده
|
نقاشی عامیانه در هنر پس از اسلام اغلب بنا بر ذوق عامه مردم رواج یافته است. روش طراحی در این نقاشی های عامیاه مطابق اعتقادات و باورهای دینی ترسیم شده ند. تعداد قابل توجه ای از آثار این نقاشی های عامیانه در عهد قاجار شکل گرفته اند و بیشترین گرایش موضوعی بین موضوع های رایج، گرایش هنرمندان به دو رویکرد خیر و شر بوده است که در قالب دو نشانۀ تصویری دیو و فرشته ترسیم شده اند. امروزه این تصاویر در بناهای آیینی، دیوارنگاره ها و پرده های درویشی قابل رؤیت هستند که نمونه های قابل توجه ای از آنها در معماری آیینی مازندران (سقانفارها و تکیه ها) در شهرهای مرکزی بابل، آ مل و قائمشهر بنا شده اند. مقالۀ پیش رو که روش تحقیق در آن به شیوۀ تحلیلی- توصیفی است، با هدف مطالعه و پاسخ به این سؤال که کیفیت نوع طراحی، قلم گیری، بررسی ترکیب بندی ها و عناصر تصویری و بصری در وجود تصاویر فرشته و دیو و نیز کیفیت بیانی و چگونگی ترکیب محتوایی آنها در نقاشی های عامیانۀ تعداد محدودی از بناهای آیینی در مازندران مانند سقانفارهای کیجاتکیه و شیاده در بابل، چگونه بوده است، مورد مطالعه گرفته که این خود مسئله مهم این پژوهش است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داده است که خطوط قلم گیری شده در طراحی فرشته ها و دیو، ضمن روانی و سادگیف از بیان و محتوای قابل توجهی برخوردار است. هنر عامیانه، ضمن پایبندی به اصول و ساختار اثر هنری، در ساختار کوچک (روی سقف بناهای آیینی) به ترکیب بندی جزئی و کلی و انسجام خطوط توجه کرده است ضمن آ نکه از شیوۀ طراحی هنرمندانه حرفه ای و برخی تصاویر کتب چاپ سنگی اقتباس (نه کپی صرف و تقلید) کرده اند.
|
پژوهشگران
|
محمد اعظم زاده (نفر دوم)، فرزانه نجفی (نفر اول)
|